در کوچ پرستوها در همهمه گل می­‌کرد در شور قناری‌­ها با زمزمه گل می­‌کرد در دامن دل‌تنگی بی­‌واهمه گل می­‌کرد در حنجره سرخش یا فاطمه گل می‌­کرد چون عطر نجیب یاس در پنجره‌­ها جاری است با نعره یا عباس در حنجره­‌ها جاری است گلبانگ اذان او از ماذنه می‌­رویید مانند گل خورشید از روزنه می‌­رویید با تنتنه گل می­‌کرد با هیمنه می‌­رویید در میسره می‌­جوشید در میمنه می­‌رویید مردی که نبردی سخت با ما و منی‌ها داشت پیکار اهورایی با اهرمنی‌­ها داشت موسیقی چشم او با قافیه می­‌جوشید آهنگ مناجاتش در ادعیه می­‌جوشید با زمزمه می‌­رویید با مرثیه می­‌جوشید آن مرد که خون او در بادیه می­‌جوشید گل­‌های شقایق را آتش زده داغ او داغی که فروزان خواست این کوره چراغ او مردی که تبار او از ایل تبر بوده است یک عمر خلیل‌­آسا همزاد خطر بوده است قد قامت تکبیرش هنگام اثر بوده است در حنجر فریادش طوفان شرر بوده است مردی که پای زر زنجیر زدن داند شیری که به روی زور شمشیر زدن داند 🔸شاعر: محمدعلی مجاهدی متخلص به «پروانه» 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin