در مکتب شهادت در محضر همسران شهدا 🎤 حمید به بعضی چیز‌ها خیلی حساس بود. به من می‌گفت: «فاطمه! این چیه که زن‌ها می‌پوشند؟» می‌گفتم «مقنعه را می‌گویی؟» می‌گفت: «نمی‌دانم اسمش چیه. فقط می‌دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می‌گیری و روسری و چادر سرت می‌کنی بهتر از روسری‌ است. دوست دارم یکی از همین‌ها بخری سرت کنی راحت‌تر باشی.» گفتم: «من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد؟ خندید گفت: «هر دوش» از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جدایش نکردم، تا یادش باشم، تا یادم نرود او چه کسی بوده، کجا رفته، چطور رفته، به کجا رسیده است. 🌷 جانشین لشکر ۳۱ عاشورا یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin