داشتن یک فرزند پسر پس از چهار فرزند دختر، آرزوی خانواده بود👌. مادر بزرگ نذر کرده بود که اگر خداوند دعایش را اجابت کند و یک نوه پسر به او عطا کند، برای خانم زینب (س) قربانی کند؛ خیلی زود هم دعایش مستجاب شد.😍 شبِ به دنیا آمدنش کولاک برف روستای‌شان را در بر گرفته بود و مسیرهای منتهی به سمت روستا قطع شده بود🙁. زنان با پای پیاده شروع به جستجوی قابله کردند تا مادر بتواند پسری که زندگی خانواده را حتی پیش از به دنیا آمدن دگرگون کرده بود، به دنیا بیاورد.. به دنیا آمد و اسم او را «رضا» گذاشتند🌹. رضانسبت به پدر و مادرش رفتار نیکویی داشت و به آنها عشق می‌ورزید اما به اندازه عشق او نسبت به پروردگارش نبود☝️. او عاشق بود؛ عاشق اطاعت و بندگی خداوند. نور درونش او را با تمام وجود به سمت خداوند متعال سوق می‌داد. هر یک از اعمالش دری از طاعت و بندگی را به رویش باز می‌کرد❤️. نسبت به غیبت بسیار حساس بود؛ کسی که زبان به غیبت می‌گشود را به سکوت دعوت و با نرمخویی او را نکوهش می‌کرد. ✅نظری نمی‌داد مگر اینکه قبلاً آن را با مقیاس شرع سنجیده باشد. نسبت به حریم خصوصی دیگران به شدت حساس بود.🌹 در حالی که پدرش را از دست داده بود و تنها پشت و پناه مادرش بود، اشتیاق درونی او را به سمت و سویی دگر می‌کشاند؛ اومشتاقِ جهاد بود.✌️ زندگی «رضا» همانطور که از ابتدا به با نگاه و مدد عقیله بنی هاشم اغاز شد، به پایان خوش شهادت رسید💔 شهید مدافع حرم رضا علی قانصوه🌹