#ایستگاه_مسئول_شناسی
#شهیدمحمدعلی_رجائی🌷
در سفری که با آقای رجائی به مشهد رفته بودیم...
تولیت آستان قدس رضوی از ایشان و هیئت همراهشان را دعوت کردند تا در تالار آیینه نهاری را مهمان حضرت رضا(ع) باشند.
سفره نسبتا مفصلی انداخته شده بود. وقتی سر سفره نشستیم، آقای رجایی نگاهی به سفره و غذایی که درون آن چیده شده بود انداخت، مرا صدا زد و گفتند:خسرو برو به آقای طبسی بگو اگر این سفره به گونه ای نباشد که جز یک غذا در آن دیده شود، من از سر سفره بلند می شوم و می روم....
من به ایشان عرض کردم من چنین رابطه ای با اقای طبسی ندارم...
من هم یقین داشتم که حرف ایشان یکی است و واقعا بلند می شود و می رود...و در این صورت خیلی هم بد می شد.
راه حل دیگری به ذهنم رسید و آن اینکه آن کسی که داشت سفره را می چید گفتم: بدون این که به آقای واعظ طبسی بگوید یک غذا را از روی سفره بردار و صدایش را در نیار! چون آقای رجائی از اینکه دو نوع غذا سر سفره است ناراحت شده و می خواهد بلند بشود برود.
او هم که دید قضیه خیلی جدی است، همین کار را کرد.
🎤:خسرو تهرانی
📚:خلاصه ی خوبی ها
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin