برای شهید شدن به هر دری زده بود ، امّا شهادت قسمتش نمیشد😔. بعد از عملیّات کربلای ۴ حسابی رفته بود تو هم ؛
شب عملیّات کربلای ۵ مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمه (س)😢حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی
توی اون اوضاع و احوال ڪہ همه در تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح رو گرفت 😞.
راضیش ڪرده بود تا براش روضه بخونه ، روضہ حضرت زهرا (س) ، مدّاح میخوند و حاجي گریه میکرد😭 :
🌺"وقتی ڪه باغ میسوخت ، صیّاد بیمروّت
🍃مرغ شکسته پر را ، در آشیانه میزد*
🌺گردیده بود بود قنفذ ، همدست با مغیره*
🍃او با غلاف شمشیر ، این تازیانه میزد*
همون شب بـیبی شهادتش رو امضا ڪرد 🌷، صبح عملیّات ڪه اومده بود برای سرڪشی خط ، خمپاره خورد ڪنارش فقط دو تا ساق پاش سالم ماند🌹 ...
🌺
#شهید_احمد_کریمی