از خدا بخواه! 🔸️مرحوم آشیخ عباس تهرانی استاد اخلاق بود و از شاگردان میرزا جواد آقای تبریزی. طلبه‌ها او را دعوت کرده بودند، روزهای جمعه در مدرسه حجتیه قم درس اخلاق می‌گفتند و بعد هم دعای ندبه می‌خواندند. 🔸️در درس اخلاقشان گفتند یک شب من (به نظرم زخم معده هم داشت) دلم درد گرفت، از خواب بیدار شدم، گفتم صبر می‌کنم، سختی درد را تحمل می‌کنم، دعا نکردم که خدایا رفع کن. 🔸️کمی گذشت، دیدم نمی‌توانم تحمل کنم، گفتم: خدایا اگر صلاح می‌دانی درددل اذیتم می‌کند! 🔸️مقداری گذشت شاید هم سخت‌تر شد، گفتم: خدایا از تو می‌خواهم این را شفا بدهی! 🔸️قدری صبر کردم، [خوب نشد، گفتم:] خدایا التماس می‌کنم، خواهش می‌کنم قسم می‌دهم به پیر به پیغمبر! 🔸️ائمه را شفی قرار می‌دهم، بخواهید از خدا! 🔸️کارم به جایی رسید که گفتم: کسی نیست درد مرا شفا بدهد؟! [تا این را گفتم]، دلم خوب شد. 🔸️این‌ها مقدمه بود که تو بفهمی که اول صبرت بی‌ حد نیست. 🔸️ثانیاً ایمانت هم دست خودت نیست. 🔸️درسی است برای دیگران که سعی کنند، تمرین کنند، در هر حالی هرچه دارند و دوست دارند، از خدا بخواهند. هرچه کم دارند و تلاش می‌کنند به دست بیاورند، اول از خدا بخواهند.