نشان به آن نشانه که اول آنها دست رفاقت به سویت دراز کردند... هی رها کردی و به موازاتش باز دستت را گرفتند... نشان به آن نشانه که هربار سمت گناهی فقط نیم نگاهی کردی، خودی نشان دادند... نشان به آن نشانه که خون دادند تا تو جاری شوی... بی منت، بی ادعا، بی چون و چرا... پا که در مقتلشان بگذاری قسمشان بدهی به رفاقتشان... یقین داشته باش، حاضرند باز هم تا پای جان بروند تا تو جان بگیری...