😅 سوار تاکسی شدم، کنارم یکی بود که دستش مرغ و روغن بود خلاصه بدجور جا تنگ شده بود گفتم : سبد کالاست ؟ گفت : آره گفتم : ربش کو ؟ گفت : مگه ربم بود ؟ گفتم : مگه خبر نداری ؟ هیچی دیگه یارو پیاده شد رفت دنبال رب گوجه فرنگی !!! خدایا منو ببخش !!! خودت دیدی جا تنگ بود ... ◉الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج♡ 🆔@Bidari_Andishe_313