*✳️ برتری علی ابن ابیطالب بر انبیاء* (ع) حُرِّه دختر حلیمه سعدیه، خواهر رضاعى نبى ‌اکرم (صلوات الله علیه و ٱله) روزى به کاخ حکومتى حَجّاج بن یوسف ثقفى وارد شد. حَجاج از طرز برخورد او که خیلى وَزین و بى‌اعتنا بود فهمید که یک زن معمولى نیست. بعد از اینکه او را شناخت از او سؤال کرد: تو حُرّه دختر حلیمه سعدیه اى؟ گفت: بلى حجاج گفت: مدتى در انتظار دیدار تو بودم، زیرا به من خبر رسیده که تو على را برتر از صحابه ٔ‌پیامبر میدانى و او را بر ابوبکر، عمر، عثمان، ترجیح مى دهى؟ حرّه گفت: نه تنها از صحابه، بلکه از تمام افرادى که از صحابه بهترند ، بالاتر و بهتر میدانم ! حجاج گفت:مقصود خویش را روشنتر بیان کن. کیست که بالاتر از اصحاب پیغمبر باشد؟ حرّه گفت: بهتر از اصحاب پیغمبر بسیارند از جمله آدم ، نوح ، لوط ، ابراهیم ، موسى ، سلیمان و ... حجّاج ناراحت شده و گفت: واى برتو ، چقدر ادّعاى بزرگى کردى که على را از بعضى انبیاء بالاتر و برتر شمردى، اگر در این باره دلیل و برهانِ قوى اقامه نکنى تو را خواهم کشت. حرّه با کمال شهامت، به قرآن شریف تمسّک کرد و براى هر یک از ادّعاهاى خود دلیل قاطع از کلام خدا، اقامه کرد و چنین گفت: اى حجّاج قرآن در باره حضرت آدم میفرماید: *(وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى،* آدم عصیان کرد) ولى درباره حضرت على(علیه السلام) و خانواده‌اش میفرماید : *(وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً)* سعى و کار شما مورد تقدیر و ستایش است. بعلاوه، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع کرد و فرمود: *(وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه)* نزدیک این درخت نروید، ولى او با همسرش، به نزدیک آن درخت رفتند و از آن خوردند. امّا على(علیه السلام) در عین حالیکه تمام نعمتها بر او حلال بود، اما از نان گندم هم نخورد. حجاج با صداى بلند گفت: اَحْسَنْتِ... اَحْسَنْتِ بعد از او تقاضا کرد که برترى على، را بر نوح و لوط بیان کند. حرّه گفت: خداوند به عنوان مثال براى کافران زنهاى لوط و نوح پیامبر را نامبرده که به آن دو بزرگوار، خیانت کردند گر چه همسر دو پیغمبرند، امّا این باعث رفع عذاب آنها نخواهد شد. روز قیامت به هر دو خطاب میشود: داخل شوید، به همراهى آنانکه داخل آتش‌اند امّا حضرت على(ع) را همسرى است که خشنودى او خشنودى خداست و خشم او خشم خداست. حجاج گفت:اَحْسنتِ یا حرّه! قبول کردم امّا دلیل برترى على را بر ابراهیم بیان کن حُرّه گفت: خداوند درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن می‌فرماید: *(وَ اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوْتى قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبى)* خدایا به من بنمایان که چگونه مردگان را زنده مى کنى خطاب رسید: مگر تو ایمان نیاورده اى؟ عرض کرد، بلى ایمان آورده ام ولى می‌خواهم که مطمئن شوم خدا هم به او نمایاند. امّا على(علیه السلام) جمله‌اى را فرمود که دوست و دشمن آنرا نقل کرده‌اند حضرت در جواب صعصعة ابن صوحان که وقتى پرسید: یا امیرالمؤمنین تو بالاترى یا حضرت ابراهیم؟ فرمود: ابراهیم براى اطمینان قلبى خودش به خداوند عرضه داشت: *(رَبِّ أرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوتى)* امّا من آنچنان اطمینان دارم که اگر پرده‌هاى غیبى از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد. حجاج گفت: آفرین بر تو اى حرّه، استدلال بسیار خوبى کردى، حالا بگو برترى على بر موسى(علیه السلام) چیست؟ حرّه گفت: حضرت موسى(ع) وقتیکه در دفاع از مظلوم یکى از یاران فرعون را کشت و به‌ او خبردادند که طرفداران فرعون میخواهند تو را به قتل برسانند. *(فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ)* او در حالیکه میترسید، از مصر خارج شد و به سوى مدین رفت. امّا حضرت على(علیه السلام) در لیلة المبیت به‌جاى پیامبر(صلوات الله علیه) خوابید و جان خود را بدون واهمه فداى پیامبر کرد، این درحالى بود که خطر قتل او حتمى بود این عمل آن حضرت مورد تقدیر خداوندى قرار گرفت که میفرمایند: *(وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه)ِ* بعضى از مردم جان خود را براى رضاى خدا مى‌فروشند. حجاج گفت: احسنتِ، حالا دلیل خویش را بر فضلیت على نسبت به حضرت سلیمان (علیه السلام) بیان نما حرّه گفت: حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت: *(رَبِّ اغْفِرْلى و هَبْ لى مُلْکاً لایَنْبَغىِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدى)* پروردگارا! مرا ببخش و ملک و سلطنتى به من کرامت فرما که سزاوار احدى بعد از من نباشد. امّا على(علیه السلام) درباره دنیا و بیزارى از ریاست آن فرمود: *(هَیْهاتَ! غُرّى غَیْرى لاحاجَةَ لى فیک قَدْ طَلَّقْتُک ثَلاثاً لارَجْعَةَ)* اى دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده، من نیازى به تو ندارم، من تو را سه طلاقه نموده‌ام و رجوعى در آن نیست. 📗بحار الانوار. ج۴۶.