♦️از حرمت شُرب "خَمر" تا وجوب بستن "خُمُر"
متاسفانه برخی عنایت به این نکته ندارند که مساله ضرب خُمُر یعنی داشتن مقنعه و روسری در بین همه حتی مشرکین و کفار آن زمان امری مفروغ عنه بوده است و حتی کفار اهل کتاب بسیار پوشیده بودند (اگر مشاهده کنید امروزه راهبه های مسیحی هم حجاب کامل دارند)
یهودیان آن زمان نیز حجاب کامل داشتند.
لذا وقتی میگوییم آیه حجاب نازل شد و حجاب واجب شد به معنای این نیست که قبل از نزول این آیه زنان جامعه با ساپورت و دامن های کوتاه و وضع نامناسب و بیکینی بیرون می آمدند
بلکه مساله خُمُر یعنی مقنعه داشتن و جلباب داشتن امری محتوم بود
منتها خُمُر را به نحوی می بستند که گوشها و گردن و بخشی از سینه نمایان بود.
اما روزی اتفاقی افتاد که همین اتفاق شان نزول آیه شد
شأن نزول آیات حجاب سوره نور:در کتاب کافی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد (در آن روز زنان مقنعه خود را پشت گوش ها قرار می دادند و طبعاً گردن و مقدار از سینة آن ها نمایان می شد). چهره زن نظر جوان را جلب کرد و چشم خود را به او دوخت.
هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد و به راه خود ادامه می داد تا این که وارد کوچه تنگی شد و هم چنان به پشت سر خود نگاه می کرد.
ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعة شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت.
هنگامی که زن گذشت، جوان به خود آمد و سخت ناراحت شد و با خود گفت:
به خدا سوگند! به خدمت پیامبر(ص) می روم و این ماجرا را بازگو می کنم.
هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به صورت و لباس خون آلود او افتاد، فرمود: چه شده است؟ جوان با صداقت ماجرا را نقل کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیة فوق را آورد.
ملاحظه میکنید که شان نزول آیه مربوط به برهم زدن آرامش و امنیت روانی جامعه بوده است!
لذا آیه نازل شد:
آیه 30 و 31 از سوره نور :
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ...
َ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ او....
در این آیه خداوند دستور میدهند که یاید خُمُر را بر جیوب بزنند یعنی روسری به گونه ای باشد که سینه و گردن را بپوشاند.
پس مساله حجاب داشتن و پوشش مناسب امری طبیعی و مطابق با فطرت بشری و آداب و رسوم بوده است لذا بعد از این ماجرا کسی اظهار نارضایتی نکرد و اعتراضی هم نشد
تا چه رسد به مخالفت علنی و روسری برداشتن و لخت شدن و...
البته عنایت داشته باشید که برخی از کنیزان مخصوصا در هنگامه خرید و فروش، حجاب معمول را نداشتند آنهم به خاطر نکته مالیت آنها
چون مبیع یا مثمن باید مشخص و معین می بود تا اغراء به جهل نشود!
لذا متاسفانه آنها را اساسا انسان نمیدانستند بلکه اگر ملاحظه کنید هنوز که هنوزه بحث از کنیز و برده ذیل کتاب الحیوان در فقه بحث می شود!
به همین خاطر ما در تاریخ اعتراضی نسبت به وجوب حجاب (یعنی زدن خُمُر بر جیوب یا بستن دور گردن) نداشتیم.
لذا وقتی میگویند در تاریخ حدی و یا تعزیری بر کسی در مساله حجاب وارد نشده است، علت این مساله است!
نه اینکه حجاب اجباری و الزامی نبود.
به تعبیر رهبری عزیز وقتی امری در اسلام واجب باشد دیگر بحث از اجباری و الزامی بودن و نبودن آن در جامعه اسلامی امری بی اساس است!
اما شرب خمر مساله ای متفاوت بود.
چرا که:
شرابخواری و میگساری در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلای عمومی درآمده بود، تا آنجا که بعضی مورخان می گویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه می شد.
شعر و شراب و جنگ و نیز از روایات استفاده می شود که حتی بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن را برای بعضی از مسلمانان، فوق العاده سنگین و مشکل بود تا آنجا که می گفتند: هیچ حکمی بر ما سنگین تر از تحریم شراب نبود.
روشن است که اگر اسلام می خواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد ممکن نبود و لذا روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود استفاده کرد.
لذا بین مساله تشریع حرمت شرب خمر و مساله وجوب حجاب کامل (بستن مقنعه دور گردن) در صدر اسلام بسیار تفاوت است!
در نتیجه باید گفت با توجه به اینکه بی حجابی خلاف فطرت بشر و سیر تطور تاریخ بشری بوده است و ما با بی حجابی اجباری مواجه بوده ایم
لذا قطعا باید با این پدیده مبارزه کنیم
حال کیفیت مبارزه به چه نحو باشد را امام جامعه تعیین میکنند (البته بعید نیست که به مانند مبارزه با شراب خواری که امری طبیعی جلوه می نمود، باید تدریجی مبارزه کرد)
@Mohammad_Ali_Ranjbar