‍ دكتر سیدعبدالباقی مدرسی (فرزند شهید #مدرس) تصور می‌كنم دوره چهارم بود و شاید شش ماهی از عمر #مجلس می‌گذشت. یكی از روزها، نزدیك غروب، عده‌ای از #نمایندگان به مناسبتی كه حالا فراموش كرده‌ام به خانۀ ما آمدند. یكی از نمایندگان گفت: «حضرت آقا! من از طرف قاطبۀ نمایندگان استدعایی دارم كه امید دارم اجابت گردد.» مدرس با همان سادگی و لهجۀ خاص خود پاسخ داد: «در ولایت ما ضرب‌المثلی هست؛ می‌گویند سلام لر بی‌تمنا نیست. بفرمایید چه مطلبی است؟» آن نماینده اظهار داشت: «حضرت آقا مسبوقید كه #حقوق نماینده مبلغ صدتومان است و این برای ادارۀ زندگی كم است. ترتیبی دهید كه مجلس، این مبلغ را به دویست تومان برساند.» مدرس در جواب گفت: «نظر شما درست یا غلط، در مورد آن بحثی ندارم، ولی روزی كه انتخاب شدید مشخص بوده كه حقوق شما صد تومان است و با رضایت، وكالت را انتخاب كرده‌اید یا انتخابتان كرده‌اند. اگر حالا ناراضی هستید، باید #استعفا بدهید و اعلام كنید كه ما با حقوق دویست تومان حاضریم قبول نمایندگی كنیم. اگر موكلین یا آنها كه شما را انتخاب كرده‌اند، راضی شدند و باز به مجلس آمدید، حق دارید دویست تومان بگیرید. غیر از این هم راهی ندارید.» تنها در محراب (برگ‌هایی از زندگی شهید مدرس)، صفحه ۳۴ @Bisimchimedia