ما که توقعمان زیاد نبود!
دلمان کسی را میخواست که ما را بلد باشد!
ما را بفهمد...
وقتی ببینیم هست اما نیست؛
دلسرد میشویم،
سکوت میکنیم و به هیچ کنشی،
واکنش نمیدهیم...
وقتی بارها بودیم و دیده نشدیم
حرف زدیم و شنیده نشدیم
چای ریختیم و تنهایی خوردیم
فیلم دیدیم و تنهایی خندیدیم
بغض کردیم و تنهایی اشک ریختیم
وقتی بودیم و بودنمان بهانه نبودن دیگران بود
وقتی حتی با یک خنده کوتاهی درهای زیباییِ دنیا تمام و کمال به رویمان یکجا باز میشد و خنده ای ندیدیم...
و از یک جایی به بعد، ما کسی را داشتیم
که دوستش داشتیم ولی کسی...!
صحبت از خیالبافی و ایده پردازی نیست!
صحبت این است آدم ها برای ماندن،
انگیزه میخواهند؛
دلشان که گرم نباشد، بی حس میشوند،
پشت میکنند به هرچیزی که بود و
میروند...
و شاید برای همیشه بروند...
بروند شاید معلوم شود که روزی بوده اند...
آدم است دیگر،
سنگ که نیست...
♥️➣
#نجوای_دل
🆔
http://eitaa.com/BonyadQuran