🌼✨🌼✨🌼✨🌼✨🌼 🔷تفسیرآیه ۲۰ سوره بقره ✨«20» يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ✨ ✨نزديك است كه برق، نور چشمانشان را بربايد. هرگاه كه (برق آسمان در آن صحراى تاريك وبارانى) براى آنان بدرخشد، در آن حركت كنند، ولى همين كه تاريكى، ايشان را فرا گرفت بايستند. واگر خداوند بخواهد، شنوايى و بينايى آنان را (از بين) مى‌برد، همانا خداوند بر هر چيزى تواناست.✨ 🔷نکته ها 🔰منافقان، تاب وتوان ديدن دلائل نورانى و فروغ آيات الهى را ندارند. همانند مسافر شبگرد در بيابان كه در اثر برقِ آسمان، چشمانش خيره شده و جز چند قدم بر نمى‌دارد. 🔰 آنان نيز در جامعه اسلامى هر چند گاهى چند قدمى پيش مى‌روند، ولى در اثر حوادث يا اتّفاقاتى از حركت باز مى‌ايستند. آنان چراغ فطرت درونى خويش را خاموش كرده ومنتظر رسيدن‌نورى از قدرت‌هاى بيرونى مانده‌اند. ⚠️ نگاهى به عملكرد و سرنوشت منافقان در جريان انقلاب اسلامى ايران، نشانه‌اى روشن براى اين آيه است. دلهره، تفرقه، شكست، آوارگى، غربت، بى‌آبرويى، پناهندگى به كفّار و طاغوت‌ها و جاسوسى، نتيجه‌ى اعمالشان بود. آنان با استفاده از شعارها و شخصيت‌هاى مذهبى، خيال پيروزى داشتند؛ «اسْتَوْقَدَ ناراً» ولى با خنثى شدن توطئه‌ها و آگاه شدن مردم از سوء نيت آنان، خداوند آنان را گرفتار سر درگمى وتفرقه و بى‌خبرى از واقعيت‌ها و حقايق نمود. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ» آنان چون شنيدن اخبار و سخن حقّ را از علما تحريم مى‌كنند به منزله كران هستند، و چون دريافت‌هاى درونى خود و حقايق را بازگو نمى‌نمايند مانند افراد لالند، و چون چشم ديدن پيشرفت و پيروزى اسلام را ندارند، كورند. و در اثر لجاجت و تعصّب مصداق‌ «لا يَرْجِعُونَ» مى‌باشند. ولى پيروزى‌ها مثل برق و نهيب مردم و آيات افشاگر همانند رعد و صاعقه، آنان را به وحشت واضطراب انداخته است. 🔰هرگاه گفته مى‌شود خداوند بر هر كارى قادر است، مراد كارهاى ممكن است. مثلًا اگر گفتيم فلانى رياضى‌دان است، معنايش آن نيست كه بتواند حاصل جمع 2+ 2 را 5 بياورد. زيرا اين امر محال است، نه آنكه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد. 🔰كسانى از امام عليه السلام سؤال كردند: آيا خداوند مى‌تواند كره‌ى زمين را در تخم مرغى قرار دهد؟ امام ابتدا يك پاسخ اقناعى دادند كه با يك عدسىِ چشم، آسمان بزرگ را مى‌بينيم، سپس فرمودند: خداوند قادر است، امّا پيشنهاد شما محال است. درست مانند قدرت رياضى‌دان كه مسئله‌ى محال را حل نمى‌كند. ⭕️سيماى منافق در قرآن‌ 😏منافق در عقيده وعمل، برخورد وگفتگو، عكس‌العمل‌هايى را از خود نشان مى‌دهد كه در اين سوره وسوره‌هاى منافقون، احزاب، توبه، نساء و محمّد آمده است. آنچه در اينجا به مناسبت مى‌توان گفت، اين است كه منافقان در باطن ايمان ندارند، ولى خود را مصلح و عاقل مى‌پندارند. با همفكران خود خلوت مى‌كنند، نمازشان با كسالت و انفاقشان با كراهت است. نسبت به مؤمنان عيب‌جو و نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله موذى‌اند. از جبهه فرارى و نسبت به خدا غافل‌اند. افرادى ياوه‌سرا، رياكار، شايعه ساز و علاقمند به دوستى با كفارند. ملاك علاقه‌شان كاميابى و ملاك غضبشان، محروميّت است. نسبت به تعهّداتى كه با خدا دارند بى‌وفايند، نسبت به خيراتى كه به مؤمنان مى‌رسد نگران، ولى نسبت به مشكلاتى كه براى مسلمانان پيش مى‌آيد شادند. امر به منكر ونهى از معروف مى‌كنند. قرآن در برابر اين همه انحراف‌هاى فكرى وعملى مى‌فرمايد: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» 🔷پیام ها 1- منافق در مسير حركت، متحيّر است. «أَضاءَ ... مَشَوْا، أَظْلَمَ ... قامُوا» 2- حركت منافق، در پرتو نور ديگران است. «أَضاءَ لَهُمْ» 3- منافق به سبب اعمالى كه مرتكب مى‌شود، هر لحظه ممكن است گرفتار قهرخداوندى شود. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ» 4- سنّت الهى، آزادى دادن به همه است و گرنه خداوند مى‌توانست منافقان را كر و كور كند. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»