ای صاحبِ لحظه‌هایم بگو! بگو تا کی ساغر ِوجودم را،جامِ نگاهم را در دست بگیرم تا شاید قطره‌ای ازنگاهِ پرمهرت نصیبم کنی؟! تا کی شب به شب، به سرودِ آمدنت، مرثیه‌ی حیران بخوانم؟! پس کدامین روز مرا به افق نگاهت خواهد رساند؟ من تمامِ عشق را در این انتظار تصویرکرده‌ام،مثل دویدنِ نقطه‌ها پشتِ هم تا شنیدم نغمه‌ی انا بقیة الله دعاکن! دعا کن چشمِ این روزگارِ سنگین، زودتربه آمدنت روشن شود. خدابه شما،نه نمی‌گوید. من هم دعا می‌کنم و برای روزهای باقی مانده‌ی آن اتفاق بزرگ ، همه‌ی دار و ندارم(دلم) را نذر می‌کنم همان دلی که درانتظارت همچون گُلی هرصبح جمعه می‌شکفدُ هر غروب ، می‌پژمرد بی‌تو، حتم دارم می‌آیی ، زودتر از غروب می‌آیی وزمین جرعه جرعه بی‌قراریش را به پایت می‌ریزد،آسمان اما با دیدنت،بغضِ هزار ساله‌اش می‌شکند، کاش باشم و آن روز به تمامتِ بیقراری وچشم انتظاری به استقبالت بیایم. 🥀 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🥀 🖤کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🖤🍃⊱━═╯