♨️دوازده بند محتشم کاشانی بند چهارم: بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا به سلسله انبیا زدند نوبت به اولیاء چو رسید آسمان طپید زان ضربتى كه بر سر شیر خدا زدند.... آن در كه جبرئیل امین بود خادمش‏ اهل ستم به پهلوى خیرالنسا زدند😭 بس آتشى ز اخگر الماس ریزه‏‌ها افروختند و در حسن مجتبى زدند وانگه سرادقى كه ملك محرمش نبود كندند از مدینه و در كربلا زدند وز تیشه ستیزه در آن دشت كوفیان بس نخل‌ها ز گلشن آل عبا زدند.... پس ضربتى كزان جگر مصطفى درید بر حلق تشنه خلف مرتضى زدند... اهل حرم دریده گریبان ،گشوده مو فریاد بر در حرم كبریا زدند😭😭 روح الامین نهاده به زانو سر حجاب‏ تاریك شد ز دیدن آن چشم آفتاب‏😭