🔷 سیاست تعدیل که در دهه هشتاد از سوی صندوق بین المللی پول به کشورهای متقاضی وام تحمیل می‌شد، در پی بحران بازپرداخت بدهی‌ها از سوی کشورهای بدهکار (عمدتا کشورهای ) و با هدف تضمین بازپرداخت بدهی‌ها همراه با سود آن تدوین و تحمیل می‌شد. 🔶 این خاستگاه تاریخی برنامه تعدیل، با خاستگاه نظری غربی، یعنی با مبتنی بر فلسفه و سود فردی جمع شد و بر جوامع توسعه نیافته تحمیل گردید. مطابق این تفکر، فرد بر اساس سود شخصی خود چنان رفتار می‌کند جامعه نفع می‌برد و نقش دولت تنها در تسهیل روابط اقتصادی و تضمین مالکیت‌ها می‌باشد؛ ضمنا نظارت و دخالت دولت باید به حداقل برسد. 💢 به اعتقاد این تفکر، در این شرایط که فرد (سرمایه دار) با انباشت سرمایه چرخ های را به هنجارهای گردش در آورده و برای رسیدن به سود هرچه بیشتر، بدون آن که به قصدی آگاهانه لازم باشد، به پیشرفت به کشور کمک می‌کند.البته از لوازم این روند افزایش نابرابری و فقر است؛ به عبارت دیگر، هرچه ثروتمندترشدن سرمایه داران و فقیرترشدن طبقات ضعیف از لوازم پیشبرد این سیاست می باشد. 📖 ماهنامه ، شماره ۳۱ 📌@canoon_org