پوشش من به خودم مربوط است حجاب یکی از ضروریات مسلم دینی و اسلامی است که وجوب و لزوم آن در قرآن کریم مورد توجه و بیان قرار گرفته است. با این وجود در سال های اخیر برخی افراد با برپایی کمپین هایی از جنس چهارشنبه سفید سعی کرده اند به نوعی ماهیت و شرعیت این واجب دینی را زیر پا گذاشته و اهمیت و لزوم آن را در جامعه لگدمال کنند، یکی از استدلالات این افراد این است که حجاب همانند نماز و روزه مقوله ای فردی است از این رو نباید در جامعه دیگران نیز ملزم به رعایت آن باشند. در این نوشتار سعی داریم به بررسی و حل این شبهه بپردازیم. دین مجموعه ای از دستورات فردی و اجتماعی قبل از بیان هر مطلبی باید به این موضوع اشاره کنیم که دین مجموعه ای از دستورات اعتقادی، عبادی و اخلاقی است. بسیاری از این دستورات تک بعدی نبوده، چرا که در ارتباط با دیگران و جامعه معنا و مفهوم پیدا می کنند. در تأیید این مطلب جان مک موری از جامعه شناسان دینی در تأکید بر جنبه های اجتماعی دین می نویسد: «دین زنده با ماهیتی که دارد، باید رابطه اجتماعی را خلق کرده و از آن نگهداری کند، بنابراین دین منحصراً یک امر فردی نیست، بلکه وجوه اجتماعی آن در انجام اعمال و مناسک مذهبی کاملاً پدیدار است.»[1] در واقع اگر انسان را موجودی به دور از جامعه و در یک اتاق در بسته فرض کنیم که رفتار و نوع عملکرد او هیچ گونه ارتباطی با دیگران نداشته باشد، در این صورت شاید بتوان گفت اعمال و رفتار او یک امر شخصی است که هیچ گونه رابطه اجتماعی با دیگران در آن معنا و مفهوم ندارد. این در حالی است که خدای متعال انسان را موجودی اجتماعی خلق کرده است؛ که در خود ارتباط و تعامل با دیگران را مشاهده می کند. شاید به جرأت بتوان گفت که در آیین اسلام نماز نیز یک امر فردی نیست، چرا که دارای کارکردهایی روشن و مهم اجتماعی است. وقتی که خدای متعال در توصیف نماز می فرماید: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ.»[2]، به این مطلب رهنمود می کند که انسان متقی و نمازگزار در ارتباط با جامعه خود را ملزم به رعایت تقوا می کند و نه تنها از ارتکاب گناه در خلوت بلکه به طریق اولی در جامعه و در ارتباط با دیگران نیز از گناه خودداری می کند. ✋اثبات اجتماعی بودن حجاب در پنج دقیقه 1- دقت در معنا و مفهوم حجاب: آیا زنان و یا حتی مردان فقط در حین ارتباط با خدای متعال باید نوع خاصی از پوشش و ستر را رعایت کنند، یا طبق دستورات دینی و اسلامی در حین تعامل و ارتباط با سایر انسان ها نیز باید از یک قاعده روشن اسلامی پیروی و تبعیت کنند، به عبارت دیگر اگر این حکم الهی ناظر به نوع پوشش زنان در خلوت و تنهایی است، می پذیرفتیم که این دستور الهی یک حکم شخصی و فردی است. این در حالی است که خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.»[2]، اینکه خدای متعال زنان را به رعایت پوشش امر می کنند و در ادامه می فرماید: « یُعْرَفْنَ» و «فَلا یُؤْذَیْن» آیا مقصود این است که زن در خانه شناخته شود و مورد آزار قرار نگیرد یا مقصود این است که این زن با این پوشش در «جامعه» شناخته شود و مورد «آزار و اذیت» شهوت پرستان قرار نگیرد، به طور قطع مقصود حضور در اجتماع است؛ چرا که زنان در حریم خصوصی منزل و در کنار محارم خود، نیاز نیست پوشش کامل را رعایت کنند و این مطلب خود به تنهایی گویای فلسفه اجتماعی بودن حجاب است. 2- اگر انسان بدون مسئولیت آفریده شده بود: از موضوعاتی که به واقع مؤید اجتماعی بودن مسأله حجاب به شمار می آید موضوع مسئولیت های اجتماعی افراد است. در آیین و شریعت اسلامی همه افراد در قبال همنوعان خود مسئولیت دارند.[3]، هیچ کس نمی تواند در جامعه نسبت به هم نوع خود بی تفاوت زندگی کند؛ چرا که خدای متعال برای او وظایف مشخصی را تعریف و تعیین کرده است. به واقع اگر انسان در اجتماع دارای مسئولیت خاص و معین نبود شاید راه برای اثبات فردی بودن حجاب می شد. یعنی اگر زنی که در جامعه با کشف حجاب خود مرتکب یک گناه می شود، در قبال عملکرد خود و نوع تأثیر آن بر افراد مسئول نبود یا اینکه وقتی دیگران او را در حین ترک یک واجب دینی می بییند و او را در حال ارتکاب یک گناه مشاهده می کنند؛ امر به معروف و نهی از منکر بر آنها واجب نبود.[4]، شاید حجاب یک موضوعی فردی در اسلام شناخته می شد، این در حالی است که جایگاه مسئولیت های دینی در این خصوص مشخص است. 👇👇