ترم دوی دوازدهم بود اگه اشتباه نکنم، مدرسه نمیرفتم درست حسابی چون معمولا دوازدهم تق و لقه ترم دوش چون بچه ها دارن واسه کنکور میخونن، صبحای سرد زمستونی از خواب بیدار میشدم با نور دل انگیز آفتاب که نه زیاد و سوزان بود نه کم و دلگیر، هوا تمیز بود و خونه خالی؛ چون والدینم سرکار بودن و خواهربرادرم مدرسه. آهنگ all too well 10 minutes تیلور که همشو حفظ بودمو پخش میکردم و برای خودم لقمه نون پنیر درست میکردم با چایی شیرین، و مینشستم روی مبل محبوبم جلوی تلوزیون و تا پایان صبحونم یا یه قسمت سیتکام(اون موقع آشنایی با مادر میدیدم اگه اشتباه نکنم) میدیدم یا تو گوشی میچرخیدم، و بعد از اتمام صبحانه هم مینشستم پای زبان. روزای خیلی خوبی بود، کانالمم تازه اولاش بود:)
#DearDiary