چشم پزشک معاینه کرد و کیفیت نگاهم را سنجید. چشم به گوش او دوختم و او چشم به چشم‌هایم داشت و پس از دقایقی با نسخه عینک، راهی عینک‌سازی شدم و پس از روزهایی از انتظار، عینک، مهمان چشم‌هایم شد و روزگار روشن و نگاهم سلامت یافت. تجربه عینک زیباست ولی عادت به عینک، مکافات داشت و خارش گوش و دماغ و فراموشی عینک بر چشم‌ها و در پی یافتن آن بودن تا این‌که عینک به چهره نشست و عضو صورت شد. این روزها دنبال عینک دل می‌گردم که فحوای عشق را به فروغ ذاتی عشق، نشانم دهد بی آنکه جای دسته عینک، حساسیت بدهد و گود بیاندازد! چندی است چشم دلم کم‌سو شده و دربه‌در دنبال عینکم که از بخت بد، این روزها عینک تجویز نمی‌کنند!!! سیدرضا جزءمومنی @Damghan_nama_ir