ایثار در هر قالبی زیباست!
روزهای دفاع مقدس همان روزهای آتش و خون و جنون یادش بخیر اگر چه بسیاری خیلی زود تمام آن ابهت را فراموش کردهاند و یا علاقهای ندارند که حتی در باره آن بشنوند که اگر اعتقاد و باوری به نرخ میهندوستی صرف باشد باز هم جا داشته و دارد که تا ابد یا حداقل تا زمانی که از همان نسل هنوز نفس می کشند روزهای جنگ نابرابر فراموش نشود.
جوانانی که هنوز پشت لبهایشان سبز نشده بود و قد نکشیده بودند که برای توجیه مسئولان ناگزیر بودند که قامت خود را به کمک جوراب در پوتین بیافزایند تا راهی سفر شوند و تازه دامادهایی که عروس جوان را وانهادند تا مبادا ناموس وطن خدشه بردارد و چه پیران با صفایی که جمع خانواده را تنها گذاردند و راهی شدند تا مبادا گرگ دشمن آهوبرههای وطن را بدرد.
روزهای جنگ همه یکی بودند و بیهیاهو و بیادّعا همدل و همراه هم بودند.
آن روزها هوا لبریز از عاطفه و شور و شعور بود و پیرزن روستایی نیز تمام سرمایه خود را که انگشتری نقرهای بود با دلی ساده و صمیمی میبخشید تا شاید او نیز پابهپای دیگران سهمی در دفاع از سرزمین مهر و آیینه داشته باشد.
و امروز چه زود صدای سرفه اهالی درد شیمیایی را نمیشنویم و چه بیخیال از کنار درد نهفته به سینه مادر شهید میگذریم و به بوی نامطبوع سیاست از اهالی عزت فراموشمان شده و ...
امروز بسی نامیمون و نامبارک خواهد بود اگر 213000 مرد مبارز را که کسوت شهادت پوشیدند در خاطر مرور نکنیم.
یادمان باشد روی شیشه زلال روزهای جنگ، گِل فراموشی نگیریم.
سیدرضا جزء مومنی@Damghan_nama_ir