4⃣
من بارها در اماکن و مجالس متعدد، اینجا و آنجا، گفتهام که نه سیاسیام، نه سیاست را دوست دارم و نه هرگز از سیاستی دفاع کردهام و نه از این پس دفاع خواهم کرد. من یک معلّم ادبیات و تاریخ فرهنگ و هنر ایران در دانشگاههای متعددِ داخل( علامه طباطبایی، تهران، بهشتی، پیام نور، اراک، قزوین) و خارج از ایران( کیمبریج، سارایوو، وِنیز، لاهور، پکن، و دانشگاه ملی استرالیا) بودهام و حالا هم از همه چیز و همه جا بریده و بازنشسته شدهام و به کنجی در زادگاهم که به جان دوستش دارم خزیدهام و شارح مثنوی شریف مولانا و دواوین شاعران بزرگ ایرانم، در عین حال به فرهنگ و هنر، وجهان و مردمش فکر میکنم و بسیار زیاد به عاقبت کار آدمیزادگان میاندیشم که مرگ است و مرگ خود، بیاعتنا به خواستن یا نخواستن ما میآید. به همین سبب آرزوی مرگ کردن برای فرد یا جمع یا ملت یا دولت، سازگار با افکار و اخلاق من نیست. اگر بدانم آفرینش و آفریدگار توانا به درخواست این بندهٔ ناچیزش اعتنایی خواهد داشت به جای آرزوی مرگ درخواست حیات طیّبه و زندگی پاک و پاکیزه خواهم کرد زیرا زندگی هنر است و زندگی کردن هنر میخواهد و به بندگان خدا امکان و فرصت زیستن دادن از بزرگیست نه مرگ آنان را خواستن و مرگ بخشیدن به آنان که از عهدهٔ هر آدم سفیه که تفنگی در دستش نهید و فرمان آتش دهید بر میآید. این مطلب را صرفاً در تبیین و تکمیل مطلبی که روز پنجشنبه پنجم آبانماه فرصت گفتنش را نیافتم نوشتم. شهروندان عزیز و نیکوکاران ارجمند! هر گامی که شما در راه عملی نیک بردارید بیشک موجب تقدیر و تشکر است اما فواید و نتایج کارهای نیک از هم متفاوتند، مثلاً مجسّم بفرمایید که آقا و خانم استنفورد به جای دانشگاه یک کلیسای بسیار بزرگ و مجلّل بنا میکردند تا مردم در آن به عبادت بپردازند. اگرچه باز هم شایستهٔ تقدیر بودند اما حاصل کارشان ایجاد درهٔ سیلیکون و پیشرفت جهان و زندگی در پرتو توسعهٔ دانش آی تی نبود. بعید نیست که در آن صورت هنوز انسان هوشمند به استفاده از فناوری نوین در حوزهٔ آی تی و کامپیوتر نرسیده بود. به گمانم زمان آن رسیده است که هموطنان نیکوکارمان سرمایههای خود را مصروف توسعه و پیشرفت دانش و صنعت کنند تا باقیِ موارد که اغلب به حدِّ اشباع رسیده است!
من الله التّوفیق و علیه التّکلان!
#سیدمحمد_ترابی
شنبه هفتم آبانماه هزارو چهارصدو یک
@Damghan_nama_ir