از سمت حسین (ع) به علی اکبر(ع) تو می روی و تمام قبیله می گریند تو می روی و جهان می رود در آیینه فدای قامت تو ای شبیه ماه آلود که از خیال تو جان می رود در آیینه تو می روی و زمان از دقیقه می افتد هزار بغض بلند از شقیقه می افتد رگ‌بریده پس از تو عبارتی دارد و نبض تند زمان می زند در آیینه غبار بی کسی از شانه ی پدر بتکان گدازی از لب خشکت به بوسه ام برسان بگیر در بغلم هر چه آسمان داری که می روی و گمان می رود در آیینه- - به سمت های دگر می روی علی! ... برگرد تو رمز و رازتری بی معطلی ... برگرد تو می روی و به دنبال انعکاست آه هزار مرد جوان می رود در آیینه عجیب من به من از هر طرف ... نگاهم‌کن سلاله ی غم شاه نجف ... نگاهم کن نرو بمان و مرا دست اشک ها نسپار تو می روی و «بمــــــــــــــــــــان»  می رود در آیینه از کتاب " از سانتی متر روبرو" سروده دکتر علیرضا رعیت