یادداشتی کوتاه از یک سفر کوتاه دو روزه به منطقه سرکویر دامغان. (قسمت اول) سرکویر بهشتی کوچک اما سرمایه ای بزرگ در جنوب دامغان درست در حاشیه شمالی دشت گرم و سوزان مرکزی ایران، منطقه ای کوهستانی با روستاهایی باصفا و آب و هوایی مطبوع در بهاران و پائیزان و چشمه هایی با آبی خنک و گوارا، باغستان ها و مزارع زیبایی قرار گرفته تا یک پارادوکس و تضاد جذاب بین جهنم سوزان دشت کویر و بهشت سرکویر را در مقابل دیدگان شما به تصویر بکشانند. به واقع برای آنانی که از راه طولانی و ترسناک دشت کویر حتی در این روزگار. پا به این منطقه می گذارند، این روستاها با چشمه ها، نخلستان ها و باغستان های آن حکم بهشتی کوچک را ماند که می توانند دوباره حس آرامش و امنیت را در آن به تجربه بنشینند. هرچند که این منطقه زیبا و سحرانگیز به دلایل فراوان که مهمترین آن، دوری مسافت آن از شهر دامغان است (حدود ۱۲۵ کیلومتر)، برای گردشگران و مشتاقان طبیعت گردی و پژوهشگران ناشناخته مانده است و کمتر گردشگر و پژوهشگری پا به این مناطق بکر کویری می گذارد، زیرا  کسی باور نمی کند با تصاویر و مناظر شگفت انگیزی از باغ های پسته، نخلستان های باشکوه، چشمه ها و قنات ها، مزارع سیر و پیاز و گندم و جو، تنوعات و چشم اندازهای زمین شناسی، فلور برجسته و متفاوت گیاهی، و فون نمونه جانوری روبرو می شود. بی شک سفر به این منطقه، تمام معادلات ذهنی و ذهنیت های قبلی یک گردشگر را متحول خواهد ساخت و دیدار از این منطقه شما را به سفر در تاریخ و طبیعت سرزمین افسانه ای دامغان عزیز می برد و اصولا می توان گفت نام دامغان در تاریخ پر فراز و نشیب خود و در متون کهن فارسی، با نام این منطقه و لنگرگاه بزرگ عجین شده و رقم خورده است و غالب جغرافی دان ها و جهانگردان بزرگ ایرانی و اسلامی، همچون یاقوت حموی، ناصرخسرو، زکریا قزوینی و... در سده های گذشته ی تاریخ ایران و نیز درطی ۱۵۰ سال گذشته محققان و سیاحان بزرگ غیرایرانی، همچون سون اندرسون هدین سوئدی، آلفونس گابریل اتریشی،  دکتر بوزه روسی، ژنرال مک گرگور انگلیسی،  ستوان استورات آمریکایی و پرفسور لرد کورزن به این منطقه سفر کرده اند و در کتاب ها و سفرنامه های خود از سرکویر دامغان یاد کرده اند. آنچه که همگی این پژوهشگران بزرگ بر آن اتفاق نظر دارند این است که دشت کویر، میلیون ها سال پیش بستر یک دریای کم عمق بوده است و وقتی زمین در اواخر دوره سوم زمین شناسی بالا آمده است، دریا عقب نشینی کرده و خالی شده است. با این حال این منطقه چون پست تر از بلندی های اطرافش بوده است، در نتیجه تمام آب های این بلندی ها و رسوبات آن داخل این کویر سرازیر شده و رسوب گذاری نموده اند. سون اندرسون هدین کویر نورد بزرگ سوئدی در کتاب خود با عنوان «کویرهای ایران» ، با عبور از این دشت بزرگ، چند روزی مهمان مردمان خونگرم روستاهای سرکویر بوده است و مشاهدات خود را از این منطقه و مردمانش بیان کرده است و آلفونس گابریل نیز که یک پزشک اتریشی است، دوبار در سالهای ۱۹۲۸ و نیز ۱۹۳۴ به اتفاق خانم خود سوار بر شتر و پیاده به این منطقه آمده و در کتاب معروف خود با عنوان ‌«عبور از صحاری ایران» به آبادی های سر کویر گذر کرده و در سفر دوم خود از این منطقه چنین یاد می کند. «وقتی این منطقه دورافتاده را که چند سال پیش آن را دیده بودم دوباره دیدم، وجودم به لرزه درآمد. در دنیا مکان هایی وجود دارند که زمان ندارند زیرا در انزوای مطلق، زمان نامفهوم است. سرزمین های بی زمان،  سرزمین صلح و آرامش پایدار از تلاطم زمان هستند. روزها، هفته ها، ماه ها، و مدت های مدید پاک و دست نخورده اند...». آبادی های فراوانی همچون رشم، حسینان، معلمان، سینگ، سوسن وار، بیدستان، مهدی آباد، حسین آباد، سطوه و سرتخت بر کرانه های شمالی این کویر بزرگ و سوزان قرار گرفته اند و به واقع حکم لنگرگاهی بزرگ را دارند که میزبان کاروان ها و مسافرانی هستند که پس از روزها و ساعت های طولانی و سفری پر خطر در دشت خوفناک و بی انتهای کویر با تن و جانی خسته و رنجور و تشنه و عبور از این جهنم طبیعت پا به این سرزمین فردوس نشان وی گذاشتند. سرکویر و روستاهای آن، نقطه پایان سختی ها و نقطه آغاز زندگی دوباره آنها می بود. مصطفی سعیدی                 ادامه دارد @Damghan_nama_ir