🍃زندگی نامه شهيد غلامرضا ذاكری فرزند ابوالقاسم در تاريخ اوّل فروردين سال ۱۳۴۹ هجری شمسی مقارن با عيد نوروز در خانواده ای مستضعف و مذهبی در شهر اردكان ديده به جهان گشود و عيد را برای خانواده شاد تر ساخت. بر اساس اعتقادات مذهبی و عشق به اهل بيت(ع) خاصّه امام هشتم حضرت امام رضا(ع) پدر و مادر نام او را “غلامرضا” گذاشتند، به دو دليل؛ اوّل اينكه افتخار غلامی حضرت رضا را داشته باشد، ثانياً نشانۀ رضایت به رضای خداوند و داده او، گويا بر آنها الهام شده بود كه اين كودك عادی نخواهد بود و بايد او را در راه خدا هديه بدهند. 🌹دوران كودكی را با رنج و تلاش پدری متديّن و در دامان مادری متعهد پرورش يافت و پايه های شخصيّتی و اعتقادی او بنا نهاده شد. در ۶ سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در دبستان مصطفی خمينی اردكان تا كلاس سوّم گذراند. مشكلات اقتصادی خانواده موجب شد از تحصيل دست كشيده و به كار آزاد مشغول گردد. تا سن ۱۳ سالگی به كارهای كارگری ، خيّاطی و تانكر سازی اشتغال ورزيد؛ امّا اعتقادات مذهبی و علاقۀ خود و خانواده به حفظ اسلام و دفاع از شرف و آبرو، موجب شد كه خود را برای جبهه آماده كند. زمانی كه جبهه های جنگ تحميلی به رزمنده نياز داشت٬ خصوصاً از زمانی كه برادرش محمود شهيد شد٬ غلامرضا بارها جهت رفتن به جبهه مراجعه كرد. امّا به علّت صغر سن موفق نشد. پشت كار و اصرار او باعث شد در سال ۱۳۶۴ موفق به اعزام گردد. او مدّت ۸ ماه و ۱۹ روز از بهترين زمان عمر پر بركت خود را با سه نوبت اعزام در سنگرهای عزّت و شرف در راه جهاد و دفاع از حريم مملكت اسلامی ايران گذراند و در یگان تیپ الغدیر یزد مسئولیت پیک گروهان و گردان را به عهده داشت. در عمليّات كربلای ۴ مجروح شيميايی شد. در عمليّات والفجر ۸ شركت داشت. و سرانجام او که کمتر از ۱۷ سال سن داشت در تاريخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ در منطقۀ شلمچه در عمليّات كربلای ۵ بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و صورت به شهادت رسيد و او دوّمين مدال افتخار خانواه ابوالقاسم ذاكری شد. چون اين خانواده بزرگوار دو شهيد تقديم اسلام كرده است. پيكر پاكش پس از تشييع با شكوه توسط مردم قدرشناس اردكان در بهشت شهدا در كنار همرزمان و برادر شهيدش محمود ذاكری به خاک سپرده شد.