زرشک‌مان تمام شده، قوطی کوچک زعفران هم دارد خالی می‌شود. دانه‌های آخر آلو را هم چند روز پیش توی غذا ریختم. دو سه تا خشک‌باریِ خوب دور و برمان هست اما دست دلم نمی‌رود این چند قلم را از این‌جا بخرم. عادت کرده‌ایم بعضی از این خشکبارهای مصرفیِ خانه را از مشهد بخریم؛ به تبرک؛ جایی حوالی شما ... از شما که پنهان نیست حضرت سلطان؛ آب و رنگ و طعم غذا بهانه است، آب و رنگ دل‌مان تمام شده؛ آن‌ را هم فقط می‌‎شود از دستِ شما گرفت؛ وقتِ زیارت‌های سحر از صحن گوهرشاد💖 ولی چه شد که بعد از سالیان سال این رزق از ما گرفته شد ، نمی دانم. دو هفته ایست که ظرف نباتمان خالیست چای می خورم و حسرت خراسان را....😭😭😭 ✅دلنوشته قشنگی بود به دلم نشست💚🍃 👇👇👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion