✨شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور می کردم. برای درک فضیلت نماز اول وقت، وارد شبستان مسجد شدم. دیدم شخصی مشغول اقامه نماز است و هاله ای از نور اطراف او را گرفته. پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مانوس شوم ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برای او پدیدار است. پس از پایان نماز همراه اواز مسجد خارج شدم. نزدیک درب مسجد، وی با خادم مسجد بگومگویی پیدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد. پس از عصبانیت، دیدم آن هاله نور از روی سرش محو شد.✨ چشمه سار معرفت ص118، 117 👇👇👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion