نوشتن لحظات آخر اسما اومد به عیادت خدیجه
حضرت خدیجه سلام الله علیها گریه می کرد
اسما دلداریش می داد
فرمود اسما من برای این گریه می کنم
#زهرا تنها میشه😭
هر دختری شب عروسی به مادرش نیازمنده
حرف دلش رو به مادرش می زنه
فاطمه پنج سال بیشتر نداره
وقت عروسیش نیستم کمکش کنم
اسما اینجا قول داد به خدیجه اگه من زنده بودم شب عروسی به جای تو برای زهرا مادری کنم.
شب عروسی زهرا و علی شد
پیغمبر دستور داد همه بیرون برن
اما نگاهی کرد دید هنوز اسما گوشه خونه نشسته
فرمود اسما مگه نگفتم همه بیرون برن
اسما گفت من یه همچین قولی به خدیجه دادم
شب عروسی برا زهرا مادر باشم
پیغمبر گریه کرد اسما رو دعا کرد...😭😭
اما یا رسول الله
چه کسی فکر می کرد مدتی نمی گذره همین اسما شاهد وصیت زهرا باشه ...😭
اسما!
چون روز آخر بود کار خانه کردم گیسوی زینب را دوباره شانه کردم
دیدی چه حالی در نمازم بود اسما این آخرین راز و نیازم بود اسما
فرمود بستر رو وسط اتاق رو به قبله بیاندازن
اگه اومدی صدا زدی جوابتو ندادم برو علی رو خبر کن ...😭😭
______________________________
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینب
#ماه_رمضان #ماه_بندگی
🔴اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی می باشد.👇👇
@Darolghoranfatemion