🚩 لینک قسمت پنجاه یک https://eitaa.com/Dastanvpand/10469 صبح با صدای گریه آرش از خواب بلند شدم من نمیدونم این بچه چقدر انرژی داشت که همش گریه میکرد کامران کنارم نبود با دیدن خودم یاد دیشب افتادم که چقدر خوب بود برخلاف دفعه قبل خیلی خوب بود نمیتونستم به ارش شیر بدم واسه همین ملافه رو دور خودم پیچوندم و رفتم در اتاق و سرمو ازش کردم بیرون و کامران و صدا کردم -کامران کامارن اومد تو اتاق و یه نگاه از سر تا پام بهم کرد که باعث شد خجالت بکشم و سرمو بندازم پایین -جونم؟ -تو میتونی آرش وببری من برم دوش بگیرم -اره عزیزم برو بعدم رفت طرف بچه و بغلش کردو رفت پایین منم سریع رفتم تو *گرماااابه* و چپیدم توش بعد ازین که دوش گرفتم سریع یه تونیک سفید با ساپورت مشکی پوشیدم د موهامم همونجوری خیس دور خودم رها کردم و رفتم تو اشپزخونه بچه ها داشتن صبحونه میخوردن -سلام صبح بخیر همه برگشتن طرفمو جوابمو دادن کامران-بهار بدو موهات و خشک کن سرما میخوری نشستم صندلی کناریشو گفتم -بیخیال حوصله ندارم خودش خشک میشه -برو موهات خشک کن گفتم از جام بلند شدم و گفتم -همش گیر بده بعدم رفتم موهامو خشک کردم و برگشتم چند لقمه بیشتر نتونستم بخورم تو اشپزخونه من و کیانا و لادن نشسته بودیم و حرف میزدیم با صدای کامران صحبتمون و قطع کردیم -خانوما سریع اماده شین ساعت ۱۲ از جامون بلند شدیم و رفتیم تا اماده بشم ارش و گذاشتم رو تخت و به کامران گفتم حواسش بهش باشه تا برگردم خودمم رفتم تو اتاق ارش که الان کیانا اینا اونجا بودن در زدم و وارد شدم کیانا-جونم؟ -ببخشید میخوام واسه ارش لباس بردارم -راحت باش عزیزم رفتم سر کمدو واسش لباس سرهمی قرمزی که لادن از امریکا اورده بود و برداشتم جورابای کوچولوی سفیدم برداشتم تا پاش کنم با یه ببخشید از اتاق اومدم بیرون کامران جلوی اینه داشت موهاش درست میکرد با یه عالمه قربون صدقه اقا ارش رفتن بالاخره لباسشو تنش کردم وای که قربونش برم چقده خوشگل شده بود بوسش کردمو دوباره گذاشتمش روی تخت از توی کمد مانتوی قرمزمو همراه با شلوار لی سفیدم و شال سفیدم برداشتم موهامو همه رو یالای سرم جمع کردم و یه ریمل و خط چشمم کشیدم با یه رژلب صورتی ادکلن کامرانم برداشتم و به خودم زدم به نظر من ادکلنای مردونه خیلی خوشبو تر بودن تا زنونه ها -هوی خانومی اونی که زدی مال من بود یه چشمک پرعشوه ای تحویلش دادم و گفتم -من و تو نداریم عشقم 👇🌷 💓👉🏻 @Dastanvpand 👈🏻💓