داستان و پند. ........ اخبار فوری استقلال پرسپولیس ورزش سه ازدواج موقت صیغه یابی
❤️داستان ارسالی از اعضای کانال داستان و پند ✨💙✨💙💫💙✨💙💫 💙💫💙✨ ✨💙 @Dastanvpand 💙✨ 💫 #داستان_واقعی و عب
❤️داستان ارسالی از اعضای کانال داستان و پند ✨💙✨💙💫💙✨💙💫 💙💫💙✨ ✨💙 @Dastanvpand 💙✨ 💫 و عبرت آموز بنام چندسالی گذشت ولی من هنوز دلتنگ بودم و ت اون کشور نمتونستم طاقت بیارم😞ولی تصمیمی بود ک خودم گرفته بودم... درسال فقط یک ماه ب ایران میومدم ک چند هفته شوهرمم بود بعد منو میذاشت و برمیگشت و ماه ک تموم میشد میومد سراغم. و با گریه و دلتنگی زیاد مجبور بودم برگردم.چندباری با شوهرم صحبت کردم که برگردیم و ایران زندگی کنیم اما قبول نمیکرد و گریه های منو ک میدید شروع به دعوا و کتک میکرد..😭 شهاب از اول ادم مغروری بود ک دوسداشتنش رو همیشه مخفی میکرد و ب زبون نمیاورد ولی باخودم گفتم ب مرور زمان درست میشه... سعی کردم با این شرایط کنار بیام و فکرشو نکنم.به شهاب محبت میکردم و همش دور و برش بودم اما اون از قبل بدتر شده بود😞خیلی سرد و خشک باهام رفتار میکرد،و همش منو از خودش دلسرد میکرد بعد از یکسال ک قرار شد بریم ایران و سربزنیم،ب شهاب گفتم ک میخوام سه ماه بمونم.اولش قبول نمیکرد اما بعدش راضی شد این سه ماه خیلی بهم خوش میگذشت و باشهاب گهگاهی در ارتباط بودم،اصلا دلم نمیخواست دیگه برگردم. تا اینکه متوجه شدم حامله ام و ی پسر دارم خیلی خوشحال شدم.شهاب دیگه تحمل نکرد و امد منو برگردوند به خونه. خوشحال بودم،گفتم شاید با امدن بچمون شوهرم یکم بیشتر بهم توجه کنه،بالاخره زن بودم دوس داشتم برام احساساتشو بیان کنه😢 چندسالی گذشت و پسرم ۴ساله شد،با خانواده شوهرم مشکل پیدا کردم اونا میگفتن ب شهاب ک اینقدر زود زود منو ب ایران نبره و طولانی مدت نمونم. پرش میکردن،اونم میومد و بامن بحث و دعوا میکرد.چشم دیدن هچکدومشون نداشتم...و موندن توی کشور غریبه برام شرایطو سختر میکرد. ادامه دارد... 📚داستان های واقعی و آموزنده در کانال داستان و پند. ✨ 💙💫 @Dastanvpand 💫💙✨ @Dastanvpand 💙✨💙💫💙