داستان و پند. ........ اخبار فوری اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
#دلبری_های_دختر_ایرونی #قسمت_نوزدهم مامان که از اتاق رفت بیرون رفتم جلوی آینه نشستم همش فکرم پیش
نوبت من فرا رسید جان یه لحظه ولم نمی‌کرد وسایلمو جمع کردم و به همراه جان به فرودگاه رفتم در فرودگاه جان مدام سوال پیچم میکرد: عزیزم حالا این سفر واقعا لازمه؟ :آره لازمه .... یه کاره واسه تحقیق دانشگاه خودم از دروغام خندم گرفته بود دستمو گرفت بوسید: کی میای :هفته دیگه :مگی کجاس :من نمیدونم یعنی اونم سفره .... :خیلی خب.... من دیروز باهاش حرف زدم گفت وگاسه و تو هم قراره بری پیشش :چیز دیگه ای نگفت. با شک نگاهم کرد: مثلا؟ :هیچی.... چرا انقد لکنت داری :نه من؟ باید برم دیرم شده عزیزم گونشو بوسیدم و لپشو کشیدم بابای گوشه‌ی لبمو بوسید و باهام خدافظی کرد به سمت هواپیما پرواز میکردم..... تو هواپیما مدام فکرم پیش دنیل بود نکنه تو این دو هفته شیطونی کرده باشه نگنه دیگه منو دوست نداره ..... تو دلم انگار دارن رخت میشورن! تا رسیدیم چشمم دنبال دنیل بود چفد لاغر شده بود ریش درآورد با دیدن من دست تکون داد و به پاول اشاره کرد که وسایل منو ببره و من با ماشینش برم. جلو رفتم و خودمو انداختم تو بغلش. بغلم کرد و موهامو بوسید :سلام عزیزم :صورتشو بوسیدم :چطوری دنی :خوبم عزیزم بریم که داشته باشیم یه هفته پر از قشنگیو دستشو دور شونم انداخت و با هم رفتیم :چه خبر از اون دوتا: هیچی دیگه ..... : خوش گذشت :آره بد نبود.... میخوام ولگا رو برکنار کنم و بعد بین تو و مگی انتخاب کنم :من که شرایطمو واست توضیح دادم .... :بس کن بیا بریم .... با همدیگه به سمت کاخش راه افتادیم چقد قشنگ بود چقد دلم واسه اینجا تنگ شده بود مگی رو توی باغ دیدم اومد سمتم و بوسیدم و خندید: دنی تو میشه بری تو من میخوام با مهرسا صحبت کنم :اوکی .... من شما هووها رو تنها میذارم. با مگی گوشه باغ رفتیم. مگی سفت بغلم کرد و بوسید: بگو چی شد، بغضم گرفت میدونستم چی میخواد بگه بغضمو خوردم :چی شده :من تونستم برای اولین بار دنی رو ببوسم واقعا عالی بود، بزور گفتم: خاک تو سرت نتیحه کل این یه هفته یه بوسه بود : آره ... با یکمم ناز و نوازش. بغضمو خوردم و به سمت در رفتم :کجا میری: گوشیم داره تو جیبم ویبره میزنه یه لحظه عزیزم، داشتم خارج میشدم که مگی مرموزانه گفت: نامزدیتم مبارک خودمو به اون راه زدم و به ته باغ رفتم............ نفسمو بالا نمیومد بغضمو خوردم آهی کشیدم میدونستم شانس ندارم رفتم ته باغ کنار یه جوی آب نشستم سرمو توی دستام گذاشتم و شروع کردم به هق هق کردن نمیدونم چرا انقد بدبخت بودم دستمو توی جوی آب بردم و به صورتم زدم اه خدایا ...... من دیگه نامزد دارم نمیشه، کنار جوی آب خوابیدمو به آسمون خیره شدم بوی چمن خیس خورده آرومم میکرد اما یه بوی دیگه هم بود که باعث شده بود من آروم بشم اونم بوی ادکلن تلخ دنیل بود دستمو گرفت توی دستش :کوچولوی من چرا گریه کرده دستشو پس زدم: دست از سرم بردار و گمشو :حتما مگی چیزی گفته؟ با چشمای پر از اشک بهش خیره شدم. سرمو روی پاش گذاشت و اشکامو پاک کرد: ببین تو به من گفتی که هیشکی اندازه مگی دوستم نداره راست میگی... من قبلا یه بار بدجوری شکست عشقی خوردم .... تصمیم جدی گرفتم باهاش عروسی کنم، تو راست میگفتی آدم باید با کسی عروسی کنه که اون دوسش داره مگی درسته زیبایی خاصی نداره ولی میتونه منو به آرامش برسونه ... :مثل اون بازیم ندادی مرسی..... ولی خواهش میکنم بذار این یه هفته با تو باشم قول میدم دستم بهت نزنم فقط نگات کنم ... عشق شیدا عشق بچگیم بود ولی من تازه فهمیدم عشق یعنی چی همه چیزه تو برای من شیرینه .... خنده هات ... بی آبروییات ...... نمیدونم چجوری ترکت کنم ولی تو خودت میگی منو نمیخوای باشه ..... من دیگه طاقت شکست ندارم حداقل با مگی که ازدواج کنم تو چون دوستشی همیشه میبینمت. مگی برای من راجع به مشکلات تو گفت خیالت راحت، از اینکه انقد راحت راجب ترک من صحبت میکرد دلم شکست دستشو گرفتم و بازم اون غرور لعنتی بهم چیره شد :دنی واقعا ممنونم که فهمیدی عشق من یجای دیگست اون چشمای مشکی داره و یه پسر کاملا شرقیه..... وای باید ببینیش: لبخند تلخی زد و گفت: خوشبخت شی فقط این یه هفته رو حواست به من باشه .... اوکی چشمکی زدم و گفتم: حتما .... دنیل: هرچی به مگی بیشتر نگاه میکنم میبنیم زیبایی عجبیبی داره .... من کم کم دارم عاشقش میشم .... :خوبه منم وقتی دوست پسرمو دیدم همین حسو داشتم :تو که میگفتی تا حالا با کسی نبودی :خب الان میگم بودم. مرموذانه نگاهم کرد و گفت: من دوست دارم بچم شبیه مگی شه :منم همینطور :تو هم دوستداری بچت مثل مگی شه؟ :نه منم دوستدارم بچم شبیه عشقم شه اسمش ..... اسمش ... فرزینه :اسمش قزوینه ؟ :نه اون اسم شهره .... اسمش فرزینه :اوکی..... مبارک باشه...... تا حالا بوسیدتت؟ با چشای پر از اشک گفتم : آره با همون یکبار دلمو برد... ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏