🚩 با عصبانیت هرچی پول تو کیفم بود در اوردمو پرت کردم طرف پسرکانتظار چنین حرکتی رو از من نداشت و حسابی جا خورد – بگیر اگه کمه بازم بده پسرک- من که چیزی نگفتم خانومدست و پاهام می لرزید خشم بود که وجودمو گرفته بود پسر و دختر هم دیگه نگام نمی کردن فقط گاهی زیر چشمی یه نگاهی می کردنو و دوباره با هم حرف می زدن یاد چند شب پیش افتادمچه بی خیال دنیا نشسته بودم کنارشو با اشتها ساندویچ می خوردم لبخند تلخی رو لبام نشست…..چقدر زود خوشیام تموم شد.خانوم ساندویچتونم اماده استبعد از گرفتن ساندویچ از مغازه زدم بیرون کسایی که از کنارم رد می شدن یا نگام نمی کردن یا انگار اولین باره که یه ادم می بیننحالا که ساندویچ دستم بود دیگه اشتهایی نداشتم کم کم به اخر شب نزدیک می شدم و خیابونا خلوتر می شد. به ساعت نگاه کردم ۱:۳۰ شده بود .پاهام درد می کرد گشنم بود ولی میلم به خوردن نمی کشید نمی دونم کجا بودم خسته بودم دلم می خواست بخوابم بهتره برم خونه اگه هم به خونه سر زده باشه مطمئنا تا الان رفته باید یه ماشین می گرفتم و تا خونه می رفتم اینطوری تا خود صبح هم به خونه نمی رسم اما دیگه پولی برام نمونده گربه جون برای یه بارم که شده خودتو بزن به بی خیالی تو که چیزی برای ازدست دادن نداری بعد از کمی گشتن بلاخره یه اژانس پیدا کردم – اقا ماشین دارید؟کجا می رید؟بهش ادرسو دادم- بفرماید سوار شید الان راننده میادتو ماشین که نشستم سرمو تکیه دادم به شیشه خوابم میومد می خواستم همه چی رو فراموش کنم همه چی رو……. کار ……….بایگانی………… قفسه ها …..زونکنا ….مژی … شرکت … فلش مموری … اقا خسرو…. خونه… اخر ماه ..تخلیه خونه…اطلاعات مرکزی……..رئیس …سبیلام ………عینکم ………دکتر ….. لیزیک (بسه دیگه همه فهمیدن چقدر بد بختی )…….به دستم نگاه کردم هنوز ساندویچ تو دستم بود چشامو رو هم گذاشتم ***خانوم خانوم بیدار شید رسیدیم چشامو باز کردم درست دم در خونه بودیم .چقدر زود رسیده بودیم چقدر شد اقا؟۱۵ تومنکیفمو نگاه کردم ۲ تومن توش بیشتر نبود ……تازه یادم امد پول دیگه ای ندارم وای الان بفهمه پول ندارم کل محلو رو سرم خراب می کنه خوبه به بهانه پول اوردن برم خونه…….. بعدشم هر چی در زد درو براش باز نمی کنمخوب بعدش چی؟بعدشو نمی دونم راسته که می گن خنگی خوب چیکار کنم پول دیگه ای ندارم شاید تو خونه جایی پول گذاشته باشم شاید ولی نه دیروز هر چی بودو برداشتم برم از نرگس خانوم قرض بگیرمنه بابا این موقعه شب اون که خوابه…… تازه هم بیدار باشه مگه اون خسیس به من پول می ده راننده با متلک ………چی شد خانوم نکنه کیف پولتونو زدن – نخیر پول همراه هست ولی کافی نیست اجازه بدید برم داخل خونه الان براتون میارم راننده – پس سریعتر من تا برگردم خیلی طول میکشه – الان میارم صبر کنید ای خدا حالا چیکارش کنم مجبوری بودی اژانس بگیری همین دیگه می خوای غلطای گنده کنی که بهت نمیاد اخرشم اینطوری عین خر می مونی تو گل از ماشین پیاده شدم دو قدمی خونه ساندویچو پرت کردم گوشه ی دیوار کلیدو در اوردم خواستم دروباز کنم چه عجب خانوم بلاخره تشریف اوردن به پشت سر م نگاه کردم شهاب بود نا خود اگاه لبخند به لبم نشست ولی با یاد آوری ظهور دوباره دپرس شدم و اخم کردم و بدون توجه به حضورش درو باز کردمشهاب – قبلا جواب سلاممو می دادی- قبلا فکر می کردم باهام رو راستی شهاب – چیکار کردم که دیگه فکر می کنی باهات رو راست نیستم- مثل اینکه تو هم مثل بقیه فهمیدی من یه خنگم نه….تو توی تمام این مدت منو به بازی گرفتی شهاب – ولی داری اشتباه می کنی- من دیگه با شما حرفی ندارمشهاب – ولی من باهات حرف دارم – لطفا مزاحم نشیدراننده اژانس- خانوم این پول من چی شد نکنه باید تا صبح منتظر باشم به راننده نگاه کردم …پول این ایکبیری رو از کجا بیارم – الان میارم اقاشهاب – اقا حساب خانوم چقدر میشه به شهاب و راننده نگاه کردم نمی تونستم مانعش بشم چون پولی نداشتم جالب بود بعد ظهری اصلا دلم نمی خواست ببینمش ولی حالا فقط می خواستم بشینم و یه دل سیر ببینمش (ژاله جون بشین یه دل سیرم باهاش کله پاچه بخور هههه)راننده که پولشو گرفت دنده عقب گرفت و از کوچه خارج شد حالا من مونده بودم اونپامو گذاشتم تو حیاط و درو بستمو به در تکیه دادم شهاب – این مسخره بازیا یعنی چی؟شهاب – خوب می خواستی از روز اول که امدم بگم ببخشید من فلانی هستم برای انجام ماموریتی امدم اگه میشه لطف کنید و بهم کمک کنید…اره؟……خودت فکر کن خنده دار نیستبا خودم گفتم اره خنده داره که از یه خنگ هم برای رسیدن به اهدافت کمک گرفتی شهاب – برای چی جوابمو نمی دی چند بار به در ضربه زد ولی باز نکردم شهاب – درو باز کن تو دلم گفتم نه باز نمی کنم شهاب – باز کن وگرنه مجبور میشم از بالای در بیام توبازم با خودم گفتم از تو بعید نیست روی میمونم بردی جونمشهاب 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏