http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
ঊঈ✿💙💛✿ঈঊ
📒حكايتى زيبا از ملانصرالدين📘
♦️روزی ملانصرالدین از بازار رد میشد كه
دید عده ای برای خرید پرندهی كوچكی
سر و دست میشكنند و روی آن ده
سكهی طلا قیمت گذاشتهاند.
ملا با خودش گفت مثل اینكه قیمت مرغ این روزها خیلی بالا رفته. سپس با عجله بوقلمون بزرگی گرفت و به بازار برد. دلالی بوقلمونِ ملا را خوب سبك سنگین كرد و روی آن ده سكهی نقره قیمت گذاشت.
ملا خیلی ناراحت شد و گفت: مرغ به این خوش قد و قامتی ده سكهی نقره و پرندهای قد
كبوتر ده سكه ی طلا؟
دلال گفت: آن پرندهی كوچك طوطی خوش زبانی است كه مثل آدمیزاد میتواند یك ساعت پشتسر هم حرف بزند.
ملانصرالدین نگاهی انداخت به بوقلمون كه داشت در بغلش چرت میزد و گفت: اگر طوطی شما یك ساعت حرف میزند در عوض بوقلمون من دو ساعت تمام فكر میكند.
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
ঊঈ✿💙💛✿ঈঊ