🔞داستان واقعی عبرت آموز خیانت
با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید ، گفت : بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود ، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت . یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم .
خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونش و مشغول شدیم .
اواخر کار بودیم که ناگهان.....⁉️
🚫ادامه این داستان درکانال زیر سنجاق شده 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/82116626Cf1a72e8bf6