راموش کردیم و بار دیگر از آینده سخن به میان آمد.بهم قول دادیم تا جایی که ممکن است کاری نکنیم دلخوری و قهر پیش بیاید.بعد از گرفتن کارت پیاده بطرف ساحل رودخانه تایمز حرکت کردیم.چند مرتبه از پل واترلو به آنسوی رودخانه رفتیم و دوباره برگشتیم.حدود ساعت 5 بخانه رسیدیم.مادر سیما اصلا از آشتی و بگو و بخند ما تعجب نکرد.وقتی سیما علت بی تفاوتی اش را پرسید گفت:چون میدانم دوباره بخاطر کوچکترین مسئله ای قهر میکنین. سیما به او قول داد دیگر تکرار نشود. گفتم:اوایل زندگی هر کس از این بگو مگو ها زیاده شما خودتون رو ناراحت نکنین چشم!سعی میکنیم تکرار نشه. خانم سرهنگ از من تشکر کرد و خواهش کرد کاری نکنیم رویمان بروی هم باز شود.سپس به سیما گفت:امشب قراره داداش و بر و بچه ها بیان اینجا.منتظر بودم بیای و بگی چی درست کنم. منهم از اینکه دکتر مهمان ما بود خوشحال شدم.از او خوشم می آمد آدم خوش صحبت و خوش برخوردی بود. آنشب صحبت ایران به میان امد.دکتر پرسید:این 6 7ماه چطور گذشت ؟احساس دلتنگی نمیکردین؟ قبل از اینکه کسی حرف بزند گفتم:من که خیلی دلم تنگ شده.اگه به امید درس و دانشگاه نبودم زندگی تو لندن خیلی برام مشکل بود. سیما بر خالف من لندن را دوست داشت.سیاوش میگفت اگر پدر و مادرش به ایران برگردند او در لندن میماند. سرهنگ و خانمش با صراحت عقیده خودشان را بیان نکردند ولی از لحنشان معلوم بود زندگی در اروپا را دوست ندارند. دکتر گفت:از من بگذرین که مدتها تو اروپا هستم و بچه ها اینجا بدنیا اومدن ما دیگه به خلق و خوی فرنگیا عادت کردیم.ولی برای اونایی که شخصیتشون تو کشور خودشون شکل گرفته زندگی تو اروپا مشکله.وطن آدم مثل مادره و تاریخ هر کشوری حکم پدر رو داره. ادامه داد:اگه مسئله سیاسی نبود نریمان و نرگس میتونستن با فرهنگ ایرون زندگی کنن من بی لحظه ای درنگ برمیگشتم. از بحث من و دکتر غیر از سرهنگ کسی دیگر خوشش نمی آمد.سیاوش نریمان را از همان لحظه ورودش به اتاقش برده بود.نریمان بیشتر اهل موزیک بود.سیاوش هم به تبعیت از او برای خودش ضبط و پخش و گرامافون خریده بود.صدای موزیک پاپ از داخل اتاق آنقدر زیاد بود که در فضای هال هم پیچیده بود. کم کم سیما و نرگس هم به جمع آنها پیوستند در حالیکه دکتر و سرهنگ درباره ایران و اینده بحث میکردند سیما مرا صدا زد.با اجازه از دکتر به اتاق سیاوش رفتم.سیما به شوخی گفت:مگه پیرمردی که نشستی پای صحبت اونا حوصله ام سر رفت. گفتم:بحث درباره ایرون بود داشتم... سیاوش نگذاشت حرفم را ادامه بدهم گفت:بیا آلبوم جدید گروه دیوید کالرک فایو رو گوش کن نریمان آورده خیلی جالبه. نریمان صفحه 33 دور ان پی را روی گرامافون گذاشت و صدایش را زیاد کرد.خودش را مرتب تکان میداد وانمود میکرد خیلی لذت میبرد.... .ادامه دارد..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌