#پارت15 رمان یاسمین
كاوه – خيلي خوب الهه بذل و بخشش . بگو آدرس رو بگه
: تلفن رو به فرنوش دادم تا آدرس بيمارستان رو به كاوه بگه . در همين موقع مأمور به طرف من اومد و گفت
. بايد محل تصادف رو نشون بدين .ccu با كالنتري تماس گرفتم . االن ميان دنبال شما . مصدوم رو بردن
چند دقيقه بعد يه سروان داخل بيمارستان شد و از من خواست همراهش برم . بطرف فرنوش رفتم و بهش گفتم . همين جا منتظر
متأسفانه تصادف دقيقاً روي محل خط كشي عابر پياده اتفاق افتاده بود كه راننده رو كامالً مقصر . باشه تا كاوه بياد و دوباره رفتيم
. نشون مي داد . مأمورا من رو به كالنتري بردن .ده دقيقه بعد كاوه پيداش شد
كاوه- سالم جناب سروان اجازه هست ؟
سروان – بفرماييد شما ؟
. كاوه- من دوست قاتل هستم . يعني ببخشيد ايشون هستم
. جناب سروان خنديد و گفت بياد پيش من
پسر باز چرت و پرت گفتي ؟ -
كاوه – پسر اين ديگه چه مدلشه ؟ چرا تو هر كاري كه به تو مربوط نيست انگشت مي كني ؟
. آروم باش و آهسته صحبت كن -
: كاوه كنار نشست و آروم گفت
مارستان بودم . پيرمرده هنوز بهوش نيومده . اگه اصالً االن بي بهوش نياد و خواب بخواب بره چي ؟ -
خدا نكنه . به اميد خدا چيزيش نيست و زود خوب مي شه . تصادف خيلي جزئي بود يعني وقتي ماشين بهش خورد اصالً سرعت -
. نداشت
همچين آروم بود كه طرف رفته تو كما . غير از اون ، خونريزي مغزي به محكمي و آرومي نيست كه . ما يه فاميل داشتيم –كاوه
! كه با يه ليموترش كوچولو خونريزي مغزي كرد و مرد
يه ليمو ترش خورد و خونريزي مغزي كرد ؟ -
طرف بيچاره جا بجا تموم كرد و زنش رو ! نه بابا . زنش شوخي مي كنه باهاش و با يه ليمو ترش مي زنه تو كله اش –كاوه
تموم . انداختن زندان . بيچاره زنش تو زندان سرطان گرفت و آوردنش بيرون و بردنش بيمارستان و چند ماه شيمي درماني كرد
موهاش ريخت و كچل شد . سرش شده بود عين كف دست من ! خالصه يه سالي طول كشيد تا خوب شد و دوباره برش گردوندن
زندون . يه شيش ماهي زندان بود و بيچاره اونجا ايدز گرفت . يعني قبلش عملي شد . هروئين تزريق مي كرده . گويا سرنگ آلوده
. بوده . بدبخت ايدز مي گيره
. وقتي مي فهمن ايدز گرفته ، آزادش مي كنن . بدبخت مي آد بيرون و دو سه ماه بعد مي ميره
خيلي ممنون از دلداريت . اومدي اينجا اينارو بهم بگي ؟ -
. كاوه – ا.......... دور از جون تو . يعني مي گم بيخودي خودت رو جلو ننداز
طرف رو خط كشي عابر پياده بوده ! مي فهمي يعني چي ؟
. يعني اگه رضايت بده و بعداً بميره ، قانون ولت نمي كنه . مي گن اعدام با اعمال شاقه داره
. اعدام كه ديگه اعمال شاقه نداره -
چرا نداره ؟ اگه طنابش پوسيده باشه ، يه بار دارت مي زنن . اون باال كه رفتي طناب پاره مي شه و مي افتي پايين . اون –كاوه
. وقت با يه طناب ديگه دوباره دارت مي زنن
. حسابي ترس ورم داشت
. بلند شو برو خونه تون . الزم نكرده دلداريم بدي -
. كاوه – بجان تو اينارو مي گم كه حواست جمع بشه
! تو كه پدر منو در آوردي -
ديوانه تو تا چند وقت ديگه پزشك مي شي . اگه بري زندان همه چيز خراب مي شه . دارم بهت مي گم اگه طرف بميره من –كاوه
. همه چيز رو لو ميدم
. فعالً كه شكر خدا زنده اس. تو هم شلوغ نكن -
. كاوه – ببخشيد جناب سروان . من سند آوردم كه ضمانت ايشون رو بكنم
. سروان – متاسفانه رئيس كالنتري رفته و تا خودس نباشه نمي تونيم اينكارو بكنيم . ايشون بايد امشب اينجا بمونن
#کانال_داستان_و_رمان_مذهبی 👇
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662