رمان یاسمین كاوه – خيلي خوب الهه بذل و بخشش . بگو آدرس رو بگه : تلفن رو به فرنوش دادم تا آدرس بيمارستان رو به كاوه بگه . در همين موقع مأمور به طرف من اومد و گفت . بايد محل تصادف رو نشون بدين .ccu با كالنتري تماس گرفتم . االن ميان دنبال شما . مصدوم رو بردن چند دقيقه بعد يه سروان داخل بيمارستان شد و از من خواست همراهش برم . بطرف فرنوش رفتم و بهش گفتم . همين جا منتظر متأسفانه تصادف دقيقاً روي محل خط كشي عابر پياده اتفاق افتاده بود كه راننده رو كامالً مقصر . باشه تا كاوه بياد و دوباره رفتيم . نشون مي داد . مأمورا من رو به كالنتري بردن .ده دقيقه بعد كاوه پيداش شد كاوه- سالم جناب سروان اجازه هست ؟ سروان – بفرماييد شما ؟ . كاوه- من دوست قاتل هستم . يعني ببخشيد ايشون هستم . جناب سروان خنديد و گفت بياد پيش من پسر باز چرت و پرت گفتي ؟ - كاوه – پسر اين ديگه چه مدلشه ؟ چرا تو هر كاري كه به تو مربوط نيست انگشت مي كني ؟ . آروم باش و آهسته صحبت كن - : كاوه كنار نشست و آروم گفت مارستان بودم . پيرمرده هنوز بهوش نيومده . اگه اصالً االن بي بهوش نياد و خواب بخواب بره چي ؟ - خدا نكنه . به اميد خدا چيزيش نيست و زود خوب مي شه . تصادف خيلي جزئي بود يعني وقتي ماشين بهش خورد اصالً سرعت - . نداشت همچين آروم بود كه طرف رفته تو كما . غير از اون ، خونريزي مغزي به محكمي و آرومي نيست كه . ما يه فاميل داشتيم –كاوه ! كه با يه ليموترش كوچولو خونريزي مغزي كرد و مرد يه ليمو ترش خورد و خونريزي مغزي كرد ؟ - طرف بيچاره جا بجا تموم كرد و زنش رو ! نه بابا . زنش شوخي مي كنه باهاش و با يه ليمو ترش مي زنه تو كله اش –كاوه تموم . انداختن زندان . بيچاره زنش تو زندان سرطان گرفت و آوردنش بيرون و بردنش بيمارستان و چند ماه شيمي درماني كرد موهاش ريخت و كچل شد . سرش شده بود عين كف دست من ! خالصه يه سالي طول كشيد تا خوب شد و دوباره برش گردوندن زندون . يه شيش ماهي زندان بود و بيچاره اونجا ايدز گرفت . يعني قبلش عملي شد . هروئين تزريق مي كرده . گويا سرنگ آلوده . بوده . بدبخت ايدز مي گيره . وقتي مي فهمن ايدز گرفته ، آزادش مي كنن . بدبخت مي آد بيرون و دو سه ماه بعد مي ميره خيلي ممنون از دلداريت . اومدي اينجا اينارو بهم بگي ؟ - . كاوه – ا.......... دور از جون تو . يعني مي گم بيخودي خودت رو جلو ننداز طرف رو خط كشي عابر پياده بوده ! مي فهمي يعني چي ؟ . يعني اگه رضايت بده و بعداً بميره ، قانون ولت نمي كنه . مي گن اعدام با اعمال شاقه داره . اعدام كه ديگه اعمال شاقه نداره - چرا نداره ؟ اگه طنابش پوسيده باشه ، يه بار دارت مي زنن . اون باال كه رفتي طناب پاره مي شه و مي افتي پايين . اون –كاوه . وقت با يه طناب ديگه دوباره دارت مي زنن . حسابي ترس ورم داشت . بلند شو برو خونه تون . الزم نكرده دلداريم بدي - . كاوه – بجان تو اينارو مي گم كه حواست جمع بشه ! تو كه پدر منو در آوردي - ديوانه تو تا چند وقت ديگه پزشك مي شي . اگه بري زندان همه چيز خراب مي شه . دارم بهت مي گم اگه طرف بميره من –كاوه . همه چيز رو لو ميدم . فعالً كه شكر خدا زنده اس. تو هم شلوغ نكن - . كاوه – ببخشيد جناب سروان . من سند آوردم كه ضمانت ايشون رو بكنم . سروان – متاسفانه رئيس كالنتري رفته و تا خودس نباشه نمي تونيم اينكارو بكنيم . ايشون بايد امشب اينجا بمونن 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662