ناهار رو بیرون خوردیم وتصمیم گرفتیم بعد از ناهار بریم خرید چون هر دوی ما به شدت عاشق خرید بودیم ولی کاش نمیرفتیم..... جلوی یک فروشگاه بزرگ مانتو ایستاده بودیم وداشتیم مانتوی فوق العاده شیکی رو که تو ویترین گذاشته بودن نگاه میکردیم یه مانتو گلبهی رنگ بود که کنارش ست کیف وکفششم گذاشته بودن مانتو اونقدر قشنگ بود که هر کی از جلوی مغازه رد میشد می ایستاد وبرای چند دقیقه اونو نگاه میکرد یه دفعه شیطنتم گل کرد -ستاره بیا بریم تو این مانتو رو برا پرو بخوایم . میخوای بخریش؟فکرکنم گرون باشه ها. نه بابا میخوام ببینم ازاین مانتو ها به ماهاهم میاد _دیوونه.زشته برفرض که رفتیم تو و پوشیدی وبهت اومد بعد چی میگیم میگیم آقا ما میریم یه دور بزنیم بعد برگردیم برو بابا.نمیشه ضایعست -بابا شاید قیمتش مناسب باشه میخریم -نه واقعا تو فکر میکنی این قیمتش مناسب باشه اگه مناسب بود همه ی اینایی که دارن نگاش میکنن میخریدنش. -بابا تو بیا بریم بقیه اش بامن. چه جوری؟ من میرم تو پرو بپوشم تو این مدت تو قیمتشو بپرس بعد من میام بیرون میگم بهم نمیاد تن خورش خوب نیست واز این حرفها -نمیری تورو. دیدم هوا پسه من میزنم به چاک گفته باشم باشه حالا تو بیا رفتیم تو یکی از فروشنده ها اومد جلو –بفرمایید خانم ها در خدمتم -میخواستم اون مانتو رو پرو کنم کدوم دقیقا؟ با دستم نشون دادم وگفتم اون مانتو فروشنده یه نگاهی به سرتا پای ما انداخت وبعد رفت تا مانتو رو بیاره ستاره:خوبه سرو وضعمون درست وحسابیه والا میفهمید اومدیم برا مسخره بازی.. -حالا تو ضایعش نکن تابعد -فرشنده بااحتیاط مانتورو تو دستاش آورد. -ما از این مانتو فقط ۳تا داریم البته یکیشو فروختیم دوتاش مونده .پارچه اش ایتالیاست مدلشو یه دیزاینر ایتالیایی داده دوختشم باز مال یه خیاط ایتالیاییه کلا بهتون بگم که کار کار سفارشی وتک ایه بله پشت ویترین که خیلی شیک دیده میشه باید دید تن خورش چطوره مطمئناً عالیه ستاره:دختر عموی من یه کم تو انتخاب لباس وسواس داره _این لباس متفاوته رفتم تو اتاق پرو و لباس وپوشیدم باید اعتراف کنم فوق العاده بود خیلی ام بهم میومد رفتم بیرون تا ستاره هم لباسو ببینه وسط فروشگاه ایستادم وآروم چرخی زدم. _خانم فوق العاده ست خیلی بهتون میاد ولی من خودم که اینطور فکرنمیکنم به نظرم یه جوریه _چه جوریه؟ _فکر کنم زیادی عروسکیه _خوب واسه همینه که زیباست نه تو ویترین شیکتر دیده میشد ستاره: عزیزم خیلی بهت میاد -عزیزم مسئله این نیست که بهم میاد یا نه مسئله اینکه خوشم نیومد از فروشنده اصرار واز من انکار تااینکه بالاخره گفتم :فعلا روش فکر کنم بعد هر طور مایلید ولی به نظر من که خیلی بهتون میومد _خداحافظ خداحافظ از فروشگاه که اومدیم بیرون ستاره زد زیر خنده حالا نخند کی بخند. _بیچاره خودشو کشت تا تو رو راضی کنه _اره ولی انصافا خیلی قشنگ بود -آره قیمتشم قشنگ بود -راستی قیمتش چندبود؟ نهصد هزارو هشتاد و شش تازه اونم با تخفیف۲۰ درصدی- چه خبره....من که برا یه لباس این همه پول نمیدم _خوش به حال اونایی که اینقدر پول بر لباس میدن -اه بابا بی خیال .زندگی که همه اش پول نیست.... ادامه دارد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌