_سرمو به دیوار تکیه دادم همه چیز دوباره از جلوی چشمام مثل یه فیلم رد شد اتفاقات چقدر سریع وپشت سر هم اتفاق افتادن ومن..... حتی نتونستم مثل همیشه سرش داد بزنم حتی نتونستم بگم تو اینجا چکار میکنی هیچ کاری نتونستم بکنم حتی اونم کاری نکرد نه معذرت خواست ونه اصرار کرد ونه زور گفت هردو تاییمون فقط نگاه کردیم نگاهایی که هزاران حرف نگفته داشت از نگاهش عصبانیت پشیمانی التماس وغم ومهم تر از همه عشق رو خوندم اما دلم نمیخواد باور کنم ..... زل زده به سقف ودستم زیر سرم بود.ستاره هم کنارم دراز کشیده بود اونم نخوابیده بود ستاره:امروز دلم خیلی براش سوخت چیزی نگفتم برگشت سمت من _امروز همه ی نفرتم تبدیل شد به یه حس دلسوزی راستش من اونو درک میکنم میدونم الان چه دردی میکشه بیچاره _مگه تو همینو نمیخواستی؟ _خوب اره _پس دیگه دلت برا اون نسوزه اون داره تاوان پس میده حقشه به نظرت بس نیست _نه مگه برا تو بس بود ببین چند ساله که داری زجر میکشی _چون خودم زجر کشیدم طاقت دیدن زجر دیگران رو ندارم _اون دیگران نیست دانیاله -خوب اونم آدمه _آره ولی یه روزی همه آرزوت این بود که اونوتو این حال ببینی _اره ولی دیگه براش بسه نذار آه اون تورو بگیره _مثلا اگه بگیره چی میشه بدتر از اینم مگه میشه _آره توهم میشی مثل اون عاشق کسی که عاشقت نیست _آره اگه اقا دانیال بذاره کسی دور وبر من پیدا شه منم عاشق میشم شاید یه روز اونم خسته شه _بهتر تو هیچ وقت حال یه عاشق ونمیفهمی احساس کردم الانه که قلبم منفجر شه بلند شدمو نشستم با فریاد گفتم چیه ؟چرا هر کی به من میرسه این حرفو میگه چرا خر کی نیستم میفهمم حال وروز تورو دیدم حال وروز دوستامو دیدم همه ی شما اینو عین یه چماق میکوبید رو سرم بابا به خدا دارم دیوونه میشم چرا نمیفهمین چرا همه ی شما طرفدار اونید؟پس من این وسط چی میشم پس دل من کجای این قصه است من نمیخوام زن کسی بشم که هنوز که هنوز تو دل خیلی هاست خیلی ها چشمشو دنبال اونه من میخوام مردم فقط و فقط مال خودم باشه همه میگن اون عاشقه بذار به عشقش برسه نذار ناکام بمونه پس کی قرار من عاشق بشم پس کی قرار من به کامم برسم منم عشق میخوام زندگی میخوام دوست دارم صبح به صبح که چشامو باز میکنم صورت عشقمو ببینم نه صورت کسی رو که ازش متنفرم تا حالا عاشق نشدم چون دوست داشتم همه ی عشقم برای شوهرم بمونه اما حالا... بخدا دارم میمیرم دیگه طاقت ندارم دیگه طاقت نداارم........ هق هق گریه هام اوج گرفت چنگ زدم تو موهام چرا این قصه تموم نمیشه ستاره بغلم کرد موهامو نوازش کرد سرمو گذاشت رو سینه اش اشکاش رو صورتم ریخت -فدات شدم به خدا منظوری نداشتم من خوشبختی تو میخوام اگه میگم زنش شو واسه اینکه اون بهترین مرد دنیاست اون برات لایقترین اون میتونه تو رو سرشار از عشق کنه اون کسیه که با حرفاش فقط با حرفاش من و ده ها نفر دیگه رو عاشق خودش کرده دیوانه وار. مایی که براش هیچی نبودیم جز چندتا عروسک برا دلخوشیش اما تو.... اون تو رو میپرسته عاشقته واگه اون عاشق کسی باشه همه دنیاشو به پای اون میریزه اون میتونه تو رو با اغوش گرمش و با بوسه هاش عاشق ترین کنه تو کنار دانیال میتونی عشق و با همه ی وجودت لمس کنی پس به اون وبه خودت فرصت بده بذار عاشق شی..... گریه کردم باز هم گریه کردم اینا از من چی میخوان عاشق شم؟ عاشق کسی که ازشش خوشم نمیاد سخته جایگزینی نفرت وعشق تو بغل ستاره میون گریه ها خوابم بود صبح که پاشدم با خودم عهد کردم فعلا همه چیزو فراموش کنم وبه خودم لبخند زدم امروز روز جدیدیه..... تصمیم گرفتیم با هم یه ناهارعالی درست کنیم وبخوریم کلا هر دوتا سعی میکردیم تا اوضاع رو آروم وعالی جلوه بدیم.میگفتیم میخندیدیم و سربه سر هم میذاشتیم که زنگ خونه رو زدن.... ادامه دارد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌