رمان یاسمین بابا به اينا يه چيزي بگو . آخه چيزي نبوده كه اينقدر شلوغش كردين ! اسم دختر مردم رو هم سر زبون ها مي اندازين . حاال هم - . كه فرنوش رفته خارج ديگه تموم . كاوه – پاشو چائي تو وردار بريم تو حياط . چائي تو هواي سرد مي چسبه دوتايي بلند شديم و چايي هامون رو برداشتيم و رفتيم توي حياط و كنار استخر خالي كه پر از برف شده بود ، روي صندلي نشستيم . . كاوه – صندلي ها خيسن . شلوارمون تر ميشه همه فكر مي كنن چيز شده ! بهمون ميگن شاشوها . خب پاشو قدم بزنيم- . دوتايي شروع كرديم دور استخر قدم زدن كاوه ، رابطه تو و اين ژاله خانم چطوريه ؟- كاوه – از بچگي با هم بزرگ شديم . مثل خواهر كوچيكترم مي مونه . چطور مگه ؟ . فكركردم كه نامزدي ، چيزي هستين- . كاوه –اگه بود كه قبالً بهت مي گفتم . كاوه ، يه خواهشي ازت دارم . مي خوام قول بدي كه نه بهم نگي- . كاوه- بگو ، قول مي دم اجازه نده پدر و مادرت كاري بكنن . يعني در مورد من يا فرنوش نمي خوام . نمي خوام حرف ازدواج و اين حرفها زده بشه . من - حاال هم كه همه چيز تموم شده . چه دليلي داره دوباره همه چيزهاي قديمي ، تازه بشن . به دختر . با بدبختي اين تصميم رو گرفتم خاله ات هم بگو ديگه حرف و حديث رو تموم كنه ، باشه ؟ . كاوه –باشه . هر جور تو راحتي . از اين لحظه ديگه نمي ذارم اونا دخالتي بكنن ! ممنون . حاال اگه دوتا چايي داغ ديگه برامون بياري ، دعا مي كنم كه يه دختر زشت بد قيافه براي ازدواج نصيبت بشه- زبونت الل بشه . به حرف گربه كوره بارون نمي آد . اين ثريا و كبري خانم ، كارگر هامون رو مي گم . بنظر من هر دو –كاوه براي تو ايده الن . ثريا خانم جاافتاده س. كارش هم آشپزيه . جون ميده واسه تو ! ديگه از تخم مرغ خوردن راحت مي شي . . امروز هم كه اومدي ، داشت با نظر خريدار بهت نگاه مي كرد يه شوهر هم قبالً كرده . هم تخصص داره هم تجرب . ماهي 02 هزار تومان هم حقوقشه . در واقع يه اوكازيونه . دست دست كني . بردنش تركي و فارسي و زرگري و سوسكي ! خنده . كبري خانم هم هست . اين يكي شوهر نكرده . به چهار زبان زنده دنيا حر ف مي زنه از روي لبهاش نمي افته . جون مي ده واسه آدم بد عنقي مثل تو . از در هم كه وارد شديم ، تو رو ديد ، يه برق شيطاني تو . چشماش درخشيد 38قبالً هم به من گفته بود كه يه زن كولي براش فال گرفته و بهش گفته شوهر نكن كه بخت تو ، يه شوهر دكتره . اينه كه االن ساله به انتظار نشسته . نيم ساعت پيش اومديم از من با يه حالتي كه انگار قسمتش رسيده باشه ، در مورد تو سوال مي كرد كه چه وقت درست تموم مي شه و دكتري تو مي گيري ؟ اين رو كه پرسيد تمام بدنم به ارتعاش در اومد . ياد فالش افتادم . قسمت رو ! هم كه نميشه عوض كرد . خدا رو چه ديدي ؟ شايد بخت تو هم توي اين خونه باز بشه نشستي اينجا مردم رو مسخره مي كني ؟- كاوه – آرواره هام خشك بشه اگه مردم رو مسخره كنم ! پسر تو اگه دست اين كبري خانم بيفتي ها ، يه ساله ده تا تخصص مي گيري تو كه ميدوني من پدر و مادر ندارم . يه بچه يتيم هستم . از قديم هم گفتن آه يتيم زود مي گيره ! الهي خدا همين كبري خانم رو ! نصيبت كنه كاوه- الل شي بهزاد . انشاءهلل داغت رو ببينم كه اينجوري آه نكشي ! آخ آخ . حاال با اين سق سياهي كه تو داري ، ديگه مي ترسم . برم آشپزخونه چايي بيارم !پاشو برو نترس . هر چقدر هم كه سق من سياه باشه ، اين قيافه تو زن فرار بده س- .كاوه – غلط كردي ، يه گوله نمكم . آقا كاوه گل به – چادر زده دم ده – باد ميزنه زلفونش- همه دخترا قربونش !برو تو آشپزخونه كه اولين دختر واستاده تا قربونت بره ، گوله نمك 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662