پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید
خانم : تو رو خدا یه شاخه گل بخرید!
زن در حالی که گل را از دستش میگرفت؛ نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد!
پسرک گفت،:زیباست،
چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و با غرور گفت : بله، برادرم برایم خریده است،دوست داشتی جای من بودی ؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت :
نه،
ولی دوست داشتم جای برادرت بودم،
تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم!
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما
#حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662