🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀
داستان زیبا از تدریس دکتر حسابی
دکتر حسابی روز چهارشنبه به شاگرداش گفت: فردا شفاهی ازتون امتحان می گیرم.
بعد دوباره همون لحظه گفت: نه همین امروز اونم کتبی امتحان می گیرم.
بعد شاگرد ها اعتراض کردند.
بعد دکتر گفت: همین که هست هرکی هم اعتراض داره بره جلوی در وایسه.
از 50 نفر فقط 4 نفر رفتن جلوی در.
بعد اینکه امتحان تموم شد رو به شاگرداش کرد و گفت:
از همتون 10 نمره کم میکنم!
شاگردها اعتراض کردند.
باز دوباره گفت:
نمره ی اون 4 نفر هم 20 رد میکنم.
شاگرد ها با شدت بیشتری اعتراض کردند.
دکتر حسابی گفت: شما زیر بار ظلم رفتید
امروز درس ظلم ستیزی داشتیم.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما
#حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
༺📚════════