رمان یاسمین بهم گفت كاري داري كه برات انجام بدم ؟ بهش گفتم آره . هفت تيرت رو در بيار و يه تير بزن راحتم كن ! بخدا نمي تونم اين يكي رو ببرم قبرستون ! سرش رو انداخت پايين و رفت . نيم ساعت بعد يه ! بزن تو مغز من ماشين اومد و گفتن سوار شو . رفتم جلو ديدم يه چيزي پشت ماشين گذاشتن . از پشت شيشه نگاه كردم . علي من بود ! سرم رو محكم زدم به ماشين . پيشونيم شكست . اومدن گرفتنم . خالصه هر جوري بود ، پسر گلم رو با نعش من رسوندن قبرستون . بچه م حموم دامادي .رو بردن غسالخونه . منم رفتم تو ، مرده شوره گفت برو بيرون . گفتم نمي رم . مي خوام بچه م رو خودم بشورم كه نتونستم ببرمش ، حداقل بذار اينجا بشورمش ! يارو ناراحت شد . صورتم رو ماچ كرد و به يكي اشاره كرد كه منو ببره بيرون . بهش گفتم حواله ت به قرآن اگه با بچه ام بد رفتاري كني ! آوردنم بيرون . منم همون پشت در نشستم . اون تو بچه ام رو مي شستن . من پشت در مي زدم تو سرم و گريه مي كردم . تموم شد ! حموم پسرم تموم شد و دادنش بيرون . اينجا دوباره مي زد تو مونده بودم چيكار كنم . هيچكس رو نداشتم كه كمك .پيشونيش و گريه مي كرد . دل خودم داشت مي تركيد . رفتم باال سر بچه م كنه و نعش پسرم رو بلند كنه ! علي خوابيده بود اونجا و من باال سرش نشسته بودم و نمي دونستم چيكار كنم . خودم بلند شدم و رفتم تنهايي بچه م رو بغل كردم ! چند نفر دويدن جلو و گفتن الاله اال هللا ! چيكار مي كني مرد ! گفتم چيكار كنم ؟ من و بچه م تنهائيم ! كسي رو نداريم ! بي كسيم ! اينو كه گفتم ده بيست نفر كه براي يه مرده ديگه اومده بودن اونجا گفتن يا هللا ! اول اين خدا بيامرز ر و ببريم بعد مرده خودمون رو ! پسرم رو ورداشتن و بردن . نمازش رو خوندن. صلوات فرستادن . اشهد براش گفتن و بردنش سر يه قبر . خدا عوضشون بده . تا قبرو نكندن و بچه م رو خاك نكردن ، نرفتن ! وقتي همه چيز تموم شد ، فاتحه خوندن و خداحافظي كردن و رفتن . دوباره مونديم من و علي . اون زير خاك و من روي خاك ! قبر بچه م چند تا قبر با قبر مادرش ، ياسمين فاصله داشت . رفتم باال سر ياسمين . گفتم بيا ! علي رو مي خواستي ببيني ؟ ببين! تا حاال با من بود ، از حاال تو مواظبش باش ! من كه نتونستم! برگشتم سر خاك پسرم . باال سرش نشستم و گفتم : بابا جون خيلي سختي كشيدي ؟ نه ؟ خاك بر سر اين بابا كنن كه نتونست يه امانت خدا رو نگه داره ! خاك بر سر اين بابا كنن كه نذاشت تو از بچگي حرف دلت رو بهش بزني ! پسر با غيرتم ، با درد تو چه كنم ؟ پسر نجيبم با داغ تو چه كنم ؟ بابا جون چي ازم ديدي كه تنهام گذاشتي ؟ من كه جز تو كسي رو نداشتم . توبودي و زندگيم ! حاال به چه اميد زنده باشم ؟ باباجون هميشه مامانت رو ازم مي خواستي ؟ اين مامانت ! چند متر اون طرف بميرم برات پسر آروم و سر براهم . بابا اگه . تر منم كه بي غيرتم و هنوز زنده م ! گل بابا ، بميرم كه هيچوقت توقعي ازم نداشتي 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662