💕💌💕💌💕💌💕 *رمان خواندنی*💌 بسم الله الرحمن الرحیم رفتیم حرم تو یکی از شبستان ها نشسته بودیم آقا مرتضی مثل بچه یتیم ها زانوی غم بغل کرده محدثه رو زانوم خوابیده بود شماره نسرین گرفتم -سلام عروس عمو خوبی خانم ؟ نسرین خانم:مرسی ممنون شما خوبی ؟ آقای من خوبه ؟ -نسرین 😢😢 آقا مرتضی از وقتی خبر شهادت شهید پور مراد شنیده خیلی ناراحته کاش اینجا بودی گوشیشم خاموشه نسرین :گوشی میدی دستش -آره صبر کن بدم محمدآقا ببره بده به آقا مرتضی نسرین :باشه عزیزم محمدآقا گوشی برد داد دست آقا مرتضی نمیدونم نسرین بهش چی گفت که بغضش شکست و اشکاش جاری شد میان محاسنش گم شد فاطمه به محمد گفت برو با آقا مرتضی حرف بزن یه نیم ساعت گذشت محمد اومد گفت :آقا مرتضی بهانه سوریه میگره انصافا هم حق داره فاطمه جانم میذاری برم خانمم ؟ فاطمه: محمد نه من نمیتونم ما تازه نامزد کردیم محمد:خانم آخه فاطمه :بعدا محمد بعدا خلاصه سفرما با بهانه گیری آقامرتضی و محمد آقا تموم شد ترم جدید سه هفته بود شروع شده بود وارد دانشگاه شدم عکس شهید پور مراد بنرش تو دانشگاه اولین شهید مدافع حرم استان قزوین وارد ساختمان علوم پایه شدم تو برد بسیج دانشجویی زندگی نامه شهید پورمراد بود معرفی شهید نام و نام خانوادگی : رسول پورمراد نام پدر: محل تولد: تاکستان تاریخ تولد : ۶۷/۱۲/۲۶ تاریخ شهادت: ۹۴/۷/۲۰ محل شهادت: حلب، سوریه محل دفن: بوئین زهرا ، شهرک مدرس وضعیت تاهل: متاهل تعداد فرزندان : ۰ زندگی نامه شهید رسول پورمراد، ۲۶ اسفند ماه سال ۶۷ در تاکستان متولد شد دارای ۴ برادر و ۴ خواهر. چند ماهی بود که با دخترعمه ۱۹ ساله اش عقد کرده و قرار بود بعد از بازگشت از سوریه مراسم عروسی نیز برگزار شود که آسمانی شد. او تحصیلات خود را تا مقطع مهندسی برق سپری کرد و ۲۰ مهر ماه سال جاری به درجه رفیع شهادت نایل شد. او اولین شهید مدافع حرم استان قزوین به شمار می آید. وصیت نامه بسم رب الشهدا والصدیقین « انا لله وانا الیه راجعون » حرف دل با خدا: – خدایا ! حمد و ستایش از آن توست که عزّت و ذلّت به دست توست… – خدایا ! همیشه با نعمت های بیشمارت مرا شرمنده کرده ای و من نمی توانم شکر آن ها را به جا آورم، نعمت هستی، نعمت پدر ومادر خوب، سلامتی، خانواده و همسر خوب، نعمت ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام که همیشه قبل نمازهایم آن را یادآور می شوم و شکرگذار تو هستم. نعمت خدمت در سپاه و پوشیدن لباس رزمندگانی که ستاره های آسمان شهادت هستند ونعمت های بیشمار دیگر… -خدایا ! می دانم که شهادت گنج ارزشمندی است و نعمت والایی که مخصوص بندگان مخلص وعاشق توست… می دانم که شهادت هنر مردان خداست، می دانم که شهادت ورود در حرم امن الهی است و… می دانم که من لیاقت داشتن این نعمت را ندارم! اما خدایا! می دانم که گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، می دانم که از مولا و سرور باید چیز های بزرگ خواست، می دانم که رهبرم امام خامنه ای(مدظله العالی) فرمود: اگر می خواهید خدمتتان اجر داشته باشد، برای خدا کار کنید و جهاد با نفس داشته باشید و از خدا طلب شهادت کنید؛ می دانم به قول شهید آوینی کسی که شهید نشود باید برود و بمیرد! پس خدایا به شهدای عزیزت قسم و به حسین(ع) سیدالشهدا قسم؛ مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان (عج) قرار بده و مرا از این نعمت بهره مند ساز و مرا عزیز گردان. حرف دل با امام زمان(عج): آقا ! خیلی دوست دارم برای نزدیک شدن فرج و ظهورت کاری کنم و باری از روی دوش شما بردارم نه اینکه … آقا ! احساس می کنم چند وقتی است که سرگرم دنیا و از شما غافل شده ام و امیدوارم این حضورم در سوریه و خدمت در اینجا مرا به شما نزدیک کند تا جایی که وقتی به یاد من هستی لبخند رضایت بر لب داشته باشی نه اینکه … آقا ! شما امامِ زمان من هستی، شما صاحب اختیار من هستی، شما صاحب اصلی دل من هستی پس عنایت کن و نگاهی از روی لطف و رحمت به این بیچاره کن، از همان نگاه هایی که دل را منقلب می کند. آقا ! از خداوند سلامتی و تعجیل در فرج شما را مسئلت دارم وشما هم دعا کنید خداوند توفیق ونعمت شهادت در رکابت را بعد از خدمات زیاد نصیبم کند. نام نویسنده :بانو.....ش آیدی نویسنده .. .. 🚫کپی بشرط هماهنگی با نویسنده حلال است 📖📚📖📚📖📚📖📚🔗📚📖 💕💌💕💌💕💌💕💌 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662