#حکایت
🔸عجله در سلوک
انسانی که به دنبال حقیقت میگردد، بلاتشبیه شبیه یک فرزندی هست که پدرش برایش لباس میخرد، کیف میخرد، کتاب و دفتر میخرد، قلم و مداد میخرد، در مدرسه او را ثبتنام میکند، معلم و کلاس برایش فراهم است، ساعتهای بازیاش مشخص است؛ هر مقداری که او توجه داشته باشد که در چه مقطعی از تحصیل است، و در چه سطحی از هوش و استعداد است، و آن جایگاهی که در آن هست را بهتر درک کند و از محدودهی خودش پا را فراتر نگذارد؛ بهره بیشتری میبرد: «طُوبی لِمَنْ عَرَفَ قَدْرَه و لَم یَتَعَدّ»
انسان در تحصیل کمال، نوعاً به خاطر اینکه خودش را خیلی عقب میبیند، عجله میکند؛ و شیطان چون میداند وقتی که سرعتِ انسان زیاد شود، خسته میشود و به مقصد نمیرسد؛ امر به عجله میکند. لذا شیطان هم دغدغهاش را زیاد میکند که عقب افتادی! و هم ترغیب میکند که عجله کن! چون میداند که با سرعت زیاد زمین میخورد.
هر کسی در هر جایگاهی که هست، این توجه را باید داشته باشد، که رفاقتش با خدا بهم نخورد: «یا رفیق من لا رفیق له» خدا با بندهاش رفیق است، خدا بندهاش را دوست دارد؛ خدای متعال میفرماید که من با تو رفق دارم تو هم با من رفق داشته باش؛ یعنی اینکه قدم به قدم بیا، عجله نکن، به خودت تحمیل نکن، با تکلُّف نیا: «اللهُ عَدُو مَنْ تَکَلَّفَ» اگر دیدی حال نماز نداری، نشسته بخوان؛ حال نداری دراز کشیده بخوان؛ ولی رفاقتت را با من بهم نزن! گناهْ رفاقتمان را به هم میزند. چشم به تو دادم، ولی خودم نزدیکتر از چشم به تو هستم: « يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ»(غافر-19) یک نگاه خلاف از دید خدا پنهان نیست؛ ولو به موبایل نگاه کنی، ولو به صفحه تلویزیون نگاه کنی، من هم در نگاه تو هستم! مابین نگاه تو و آن تصویر هستم، در آن تصویر هم هستم: «بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيط»؛ تکلُّم که میکنی، هم در زبان تو هستم، هم در صوت تو هستم، هم در ارتعاشات صوت تو هستم؛ چون همه ظهورات از من است. یک دوست، کسی را که دوست دارد، نمیرنجاند: «المُحِبُّ لِمَنْ أَحَبَّهُ مُطِیع» مُحِب کسی است که مطیعِ محبوبش باشد.
@Dastan1224