💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 (قسمت هفـتـم) ✍با لذت نگاهت میکنم،چقدر کت و شلوار دامادی به قامتت می آید مهربان! عرق کرده ای،مدام با دستمال پیشانی ات را پاک میکنی! عروسی را در باغ پدرت گرفتیم،دلم نیامد به زحمت بیوفتی! مادرت با مهربانی به سمتمان می آید،میگوید برای رقص بلند شویم! خنده ام میگیرد،چه چیزی بشود رقص تو؟! خنده های ریزم را میبینی،با مهربانی به مادرت میگویی:عزیزم آخه من کی رقصیدم؟! مادرت دست من را میگیرد بلند میکند و میگوید:باشه!عروسم تنها میره وسط! بلند میشوم،پشت سرم می آیی!با شیطنت میگویم:به به رقص علی آقا رو میبینم! _نه متاسفانه!فقط عروسمو همراهی میکنم ندزدنش! دنباله ی لباسم را میگیری و فقط پشت سرم دست میزنی! سوار ماشین میشویم،امشب با تمام سادگی هایش بهترین شب عمرم بود!ماشین ها پشت سرمان می آیند و بوق میزنند! کلاه شنلم را کمی بالا میکشم و میگویم:علی جونم! با یک دنیا مهربانی میگویی:جونم!پشت فرمونم بانو رحم کن! دلم کمی بیشتر ناز و محبت میخواهد! _انگار من چی گفتم؟! _ لــحـنـــ گـــیـرایـــ صـدایـتـــ زود عـاشــقـــ مـــیـکــند جــانـــ مـنـــ تـــا مـیـــشــود بــا هـیــچـــکـســـ صــحــبــتـــ نـکـنـــ! از روی شیطنت دوباره میگویم:علی! دستم را میگیری و میگذاری روی قلبت! _جانم! _درمورد ماه عسل تصمیم گرفتم کجا بریم! _امر کن بانو! عاشق این بانو گفتنت هایت هستم! _ولی خب خارج از ایرانه! _کجا عروسم؟! چه زیبا میگویی عروسم!اصلا تو زیباترین صدا و لحن را داری! _ماه عسل بریم کربلا با چشمان زیبای مشکی ات نگاهم میکنی! عاشق کشی،دیوانه کردن،مردم آزاری یک جفت چشم مشکی و اینقدر کارایی _بیخود که عاشقت نشدم بانو! بوسه ای به دستم میزنی،دستم را روی دنده ی ماشین میگذاری،دست خودت هم روی دستم! این رانندگی های دونفره را دوست دارم! 👈نویسنده:لیلی سلطانی ⏪ ... 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼