🍎 @Dastanvpand °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• 🎈سخنوري أعرابي باديه نشين حکايت مي شود که راهزنان بر تاجري حمله بردند و داراييش را گرفتند تاجر نيز خواست تا به مامون عباسي پناه برد تا نزد وي شکايت کند پس به مدت يکسال تلاش کرد تا به درگاه مامون برود ولي به او اجازه نمي دادند پس حيله اي بست تا بوسيله ي آن خود را به مامون رساند، و آن حيله اين بود که: او در روز جمعه حاضر شد و فرياد سرداد: اي اهل بغداد بدانچه که مي گويم شاهد باشيد من چيزي دارم که براي خدا وجود ندارد و نزد من چيزي است که نزد خدا وجود ندارد و چيزي همراه من است که خدا آنرا خلق نکرده و فتنه را دوست مي دارم، و حق را ناپسند و به چيزي که نديده، شهادت مي دهم و نماز مي خوانم بدون وضوء آنگاه که مردم سخنان وي را شنيدند، وي را گرفتند و نزد مامون بردند مامون به او گفت: آنچه در باره ي تو به من گفتند درست است؟ تاجر جواب داد: آري صحيح است مامون گفت: چه چيزي باعث شد چنين کاري کني؟ جواب داد:(راهزنان) راهم را سد کردند و مالم را گرفتند و من نزديک يکسال سعي داشتم تا به درگاه شما بيايم ولي به من اجازه ندادند پس من نيز آنچه را که از من شنيديد را گفتم تا شما را ببينم و به شما بگويم تا اموالم را بازستاني 🍎 @Dastanvpand مامون گفت: اموالت براي تو، بشرطي که آنچه را گفتي توضيح دهي گفت: بسيار خوب اما اين گفته ي من :(من چيزي دارم که براي خدا وجود ندارد) (براي آن بود که) من زن و فرزندي دارم، در حاليکه خدا زن و فرزند ندارد و اينکه گفتم:( نزد من چيزي است که نزد خدا وجود ندارد) چون نزد من دروغ و فريب بود، در حاليکه خدا از آن بريء است و اين گفته ي من:( چيزي همراه من است که خدا آنرا خلق نکرده) براي آن بود که من قرآن را در سينه ي خود حفظ دارم در حاليکه قرآن مخلوق نيست و اينکه گفتم: (فتنه را دوست مي دارم) چون من مال و اولاد را دوست دارم و اينکه گفتم:(حق را ناپسند مي دانم) براي اينست که مرگ را ناپسند مي دانم در حاليکه مرگ حق است و اين گفته ي من:(شهادت مي دهم بدانچه که نديده ام) چون من شهادت مي دهم که محمد رسول خداست درحاليکه او را نديده ام و اينکه گفتم:(نماز مي خوانم بدون وضو) چون بر پيامبر صلوات مي فرستم بدون اينکه وضو داشته باشم. پس مامون وي را تحسين کرد و غرامت مالش را جبران نمود. °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• 📮داستان های زیبا و آموزنده در داستان♡پند 🍎 @Dastanvpand