توبهٔ سفیانی و بیعت ظاهر‌ی‌اش با امام زمان امام باقر علیه السلام: وقتی سفیانی با خبر می‌شود که قائم علیه السلام از سمتی از کوفه به سمت او می‌آید، لشکرش را بر می‌دارد تا به نزد حضرت قائم می‌رسد. سفیانی خارج شده و می‌گوید: می‌خواهم با پسر عمویم ملاقات کنم؛ پس سفیانی به سمت حضرت می‌رود و قائم علیه السلام با او سخن می‌گوید و سفیانی با حضرت بیعت می‌کند و بعد به سمت اصحابش می‌رود. آنها به او می‌گویند: چه کردی؟ می‌گوید: اسلام آوردم و بیعت کردم! به او می‌گویند: خدا نظرت را زشت کند که خلیفه‌ای متبوع بودی و اکنون تابع امام شده‌ای؟ پس سفیانی مقابل حضرت رفته و با او می‌جنگد و سپس داخل شب می‌شوند و فردای آن روز را نیز با قائم علیه السلام می‌جنگند. سپس خدا، قائم و یارانش را بر آنان مسلط می‌کند پس آنان را می‌کشد تا آنان را نابود می‌کند. منشاء این حرف سفیانی که میخواهم با پسر عمویم ملاقات کنم این است که سُنیان مدعی هستند که دو خاندان بنی‌هاشم و بنی‌سفیان(بنی‌امیه) فامیل هستند و این ادعایی بیش نیست؛ ظاهر روایت این است که سفیانی از پیش خودش چنین ادعائی را کرده؛ پس نسبتی بین سفیانی و امام زمان نمیباشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•