احیا گذشت و شب دیدار نیامد این جمعه هم از دست شد و یار نیامد دل خون شد و یوسف سر بازار نیامد بس دیده به ره مانده و دلدار نیامد چشمان به ره مانده سراغ از که بگیرند وقت است که جامانده ز  هجر تو بمیرد