بسم الله الرحمن الرحیم
داستانهایی از کتاب داستان راستان (۱7)
☄سلام یهود
عایشه همسر رسول اكرم در حضور رسول اكرم نشسته بود كه مردی یهودی وارد شد. هنگام ورود به جای سلام علیكم گفت: «السام علیكم» یعنی «مرگ بر شما» . طولی نكشید كه یكی دیگر وارد شد، او هم به جای سلام گفت «السام علیكم» . معلوم بود كه تصادف نیست، نقشه ای است كه با زبان، رسول اكرم را آزار دهند. عایشه سخت خشمناك شد و فریاد برآورد كه: «مرگ بر خود شما و. . . » .
رسول اكرم فرمود: «ای عایشه!
#ناسزا_مگو.
#ناسزا_اگر_مجسم_گردد_بدترین_و_زشتترین_صورتها_را_دارد. نرمی و ملایمت و بردباری روی هرچه گذاشته شود آن را زیبا میكند و زینت میدهد، و از روی هر چیزی برداشته شود از قشنگی و زیبایی آن میكاهد. چرا عصبی و خشمگین شدی؟ » .
عایشه: «مگر نمی بینی یا رسول اللّه كه اینها با كمال وقاحت و بی شرمی به جای سلام چه میگویند؟ » .
- چرا، من هم در جواب گفتم: «علیكم» (بر خود شما) همین قدر كافی بود. » [1]
[1] . وسائل ، ج /2ص 212.
داستانهای قرآنی و مذهبی
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
تلگرام
@Dastanqm