داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
1⃣
2⃣
3⃣
مراحل پیوستن عقل به انسان در مراحل مختلف
اسحاق پسر عمار می گوید: به محضر امام صادق (ع) رفتم، داستان خودم را در رابطه با ملاقات با مردم، و گوناگون بودن سطح فکری آنها در پذیرش سخنم، با آن حضرت در میان گذاشتم، و عرض کردم:
1⃣ گاهی نزد بعضی از انسانها می روم، قسمتی از سخنم را به او میگویم، ولی او (با هوش تیزی که دارد) همه سخن و مقصود مرا میفهمد.
2⃣ و با بعضی دیگر سخن می گویم، وقتی که تمام سخنم را به او گفتم، او مقصودم را می فهمد و به من جواب میدهد.
3⃣ ولی با بعضی دیگر وقتی سخن میگویم، مقصودم را نمیفهمد، میگوید: دوباره بگو، (به این ترتیب انسانها در درک مطالب، متفاوت هستند، علت چیست؟)
امام صادق (ع) در پاسخ من فرمود:
آیا علتش را نمیدانی؟ ، گفتم: نه.
فرمود: شخص اول، که مقصود تو را از قسمتی از گفتار تو میفهمد، کسی است که در همان هنگام که نطفه بوده، عقلش با نطفه اش بههم آمیخته است، و شخص دوم کسی است که: عقلش در رحم مادرش، به او ملحق شده است، ولی شخص سوم که سخنت را نمیفهمد و میگوید دوباره بیان کن، کسی است که عقلش پس از بزرگ شدنش، به او پیوستهاست.
📚 اصول کافی ج 1، باب التفکر حدیث 27، ص 26
بنابراین تیز هوشی و کند هوشی و میانه هوشی، مربوط به ریشه های تعقل او است که اگر زودتر به او ملحق شده، تیزهوش میگردد و اگر دیرتر ملحق شده به همان نسبت، کند هوش میشود.
داستانهای قرآنی و مذهبی
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
تلگرام
@Dastanqm