حقوق همسر
حسن بن زیّات بصرى مىگوید:
من با دوستم بر حضرت امام باقر علیه السلام وارد شدیم درحالىکه آن حضرت در اطاقى مفروش نشسته بودند و بالاپوشى قرمز برتن داشتند و محاسن خود را اصلاح کرده، سرمه به چشم کشیدهبودند.
پرسش هایى از او پرسیدیم، هنگامىکه برخاستیم به من فرمود: اى حسن! فردا تو و دوستت نزد من بیایید گفتم: آرى، فدایت شوم!
چون فردا رسید با دوستم خدمت حضرت رسیدم، در اتاقى بود که جز حصیر فرشى نداشت و پیراهن خشن بر تن او بود، رو به دوستم کرده، فرمود: برادر بصرى! دیروز بر من وارد شدى و من در اتاق همسرم بودم، دیروز نوبت او بود، اتاق، اتاق او بود و کالاى اتاق هم کالاى او، خود را برایم آراسته بود و بر عهده من بود که من هم خود را براى او بیارایم بهآنگونه که او براى من خود را آراسته بود. به دلت چیزى نسبت به من نگذرد.
دوستم گفت: فدایت گردم، به خدا سوگند بر دلم چیزى گذشت اما اکنون خدا آن را از میان برد و دانستم حق در همان است که گفتى.
الکافى: ۶/ ۴۴۸، باب لبس المعصفر، حدیث ۱۳؛ مکارم الأخلاق: ۸۰؛ وسائل الشیعه: ۵/ ۳۲، باب ۱۷، حدیث ۵۸۱۷؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۹۳٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm